جدول جو
جدول جو

معنی سلاحدار - جستجوی لغت در جدول جو

سلاحدار
(نَ / نُو نِ)
آنکه سلاح بتحویل و بعهدۀ او باشد. (آنندراج) ، سلاح بردار و کسی که ساز جنگ با خودبرداشته باشد. (ناظم الاطباء) : و بدر حاجب سرای با سلاحداران گردبرگرد ایستاده. (تاریخ بیهقی). هشت غلام را از نزدیکتر غلامان هارون بفریفته اند چون سلاحدار و چتردار و علمدار. (تاریخ بیهقی). درمیان سلاحداران مرو و منشین. (منتخب قابوسنامه). و تبع و حشم و مفردان و سلاحداران. (ترجمه محاسن اصفهان ص 50)
لغت نامه دهخدا
سلاحدار
زنوان زینه بان زنومند زینه مند کسی که ساز جنگ را با خود دارد مسلح
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سال دار
تصویر سال دار
سالمند، سال دیده، پیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرایدار
تصویر سرایدار
نگهبان سرا، دربان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سلاح دار
تصویر سلاح دار
کسی که سلاح با خود دارد، دارندۀ سلاح، حامل سلاح، سلاحی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سلاحشور
تصویر سلاحشور
سلحشور، مرد جنگلی و دلیر و دارای سلاح
فرهنگ فارسی عمید
(سِ)
اسلحه داری. نگاهداری اسلحه: هریک مردی را از خویشان خویش اختیار کنند که بسلاحداری بباید. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 67).
زهره دهدش بجام یاری
مریخ کند سلاحداری.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
آنکه سلاح بتحویل او باشد. (بهار عجم) (آنندراج). مخفف سلاحدار:
شحنۀ میدان پنجم تا سلحدار تو شد
زخم او بر جسم جانی نه که جانی آمده است.
سنایی.
بلای خمار است در عیش مل
سلحدار خار است با شاه گل.
سعدی.
تا جهان بوده ست فراشان گل
از سلحداران خار آزرده اند.
سعدی
لغت نامه دهخدا
تصویری از سرایدار
تصویر سرایدار
خانه دار، مستخدم و نگهبان خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلاهدار
تصویر کلاهدار
آنکه کلاه بر سر دارد، پادشاه سلطان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سهامدار
تصویر سهامدار
زوندار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلحداری
تصویر سلحداری
عمل سلاحدار مسلح بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلاحشور
تصویر سلاحشور
سلهشور پارسی است از ریشه اوستایی ورزنده سلاح جنگاور سپاهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سپاسدار
تصویر سپاسدار
شاکر حق شناس شکر گذار، منت پذیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلاحداری
تصویر سلاحداری
زنو مندی، زینه مندی، عمل سلاحدار مسلح بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلامدار
تصویر بلامدار
مستمند بدبخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلحدار
تصویر سلحدار
کسی که ساز جنگ را با خود دارد مسلح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سپاهدار
تصویر سپاهدار
فرمانده لشکر، سپهدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلیحدار
تصویر سلیحدار
کسی که ساز جنگ را با خود دارد مسلح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرایدار
تصویر سرایدار
((سَ))
خانه دار، دربان، آن که خانه را می پاید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سلاحشور
تصویر سلاحشور
((س))
جنگاور، دلاور، سلحشور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کلاهدار
تصویر کلاهدار
پادشاه، سلطان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سپاسدار
تصویر سپاسدار
حق شناس، شکر گزار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سپاهدار
تصویر سپاهدار
فرمانده قشون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سلیحدار
تصویر سلیحدار
((س))
سلاحدار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سپاسدار
تصویر سپاسدار
قدردان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سرایدار
تصویر سرایدار
Janitor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سرایدار
تصویر سرایدار
дворник
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سرایدار
تصویر سرایدار
Hausmeister
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سرایدار
تصویر سرایدار
прибиральник
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سرایدار
تصویر سرایدار
dozorca
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سرایدار
تصویر سرایدار
看门人
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سرایدار
تصویر سرایدار
zelador
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سرایدار
تصویر سرایدار
custode
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سرایدار
تصویر سرایدار
conserje
دیکشنری فارسی به اسپانیایی