جدول جو
جدول جو

معنی سفانه - جستجوی لغت در جدول جو

سفانه
(سَفْ فا نَ)
مروارید. (آنندراج) (منتهی الارب) (الجماهر ص 107)
لغت نامه دهخدا
سفانه
(سِ نَ)
کشتی سازی. (آنندراج) (منتهی الارب). صنعت کشتی سازی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
سفانه
مونث سفان کشتیساز، مروارید کشتیسازی
تصویری از سفانه
تصویر سفانه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سمانه
تصویر سمانه
(دخترانه)
سمانی بلدرچین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سمانه
تصویر سمانه
سقف
بلدرچین، پرنده ای با بال های کوتاه منقار کوچک و صدای بلند، سمان، کرک، کراک، سلویٰ، بدبده، ورتیج، وشم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فسانه
تصویر فسانه
افسانه، داستان ساختگی دربارۀ قهرمانان و موجودات تخیلی، هر چیز بی پایه و اساس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شفانه
تصویر شفانه
پرنده ای بزرگ تر از زغن با پرهای رنگارنگ، برای مثال لب چشمه ها پر خشین سار و ماغ / زده صف شفانه همه دشت و راغ (اسدی - لغت نامه - شفانه)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سفینه
تصویر سفینه
کشتی
کتابی که در آن مطالب مختلف خصوصاً اشعار جمع شده باشد، جنگ
در علم نجوم از صورت های فلکی جنوبی دارای ۴۵ کوکب که به شکل کشتی تصویر کرده اند و سهیل هم جزء آن است، مفرد واژۀ سفن و سفائن
سفینۀ فضایی: فضاپیمایی که برای جمع آوری اطلاعات به مدار زمین یا اجرام آسمانی دیگر فرستاده می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرانه
تصویر سرانه
یک یک، یکی یکی و از روی سرشماری، باج و خراج که به طریق سرشماری از مردم بگیرند، آنچه علاوه از باج و خراج بگیرند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سفاله
تصویر سفاله
سفال، ظرف گلی که در کوره پخته شده باشد
پایین و ته چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سغانه
تصویر سغانه
خانۀ زیرزمینی، سرداب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سفاله
تصویر سفاله
پایین نشیب فرود فرودش، پستی فرومایگی ته و فرود چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فسانه
تصویر فسانه
مخفف افسانه، حکایت بی اصل، مثل داستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفاطه
تصویر سفاطه
رخت خانه خوشرویی جوانمرد گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
برخی آن را پرنده ای بزرگتر از زغن دانسته اند (برهان) و بعضی آن را قسمی گنجشک نوشته اند (پرندگان در لهجه کردی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفانج
تصویر سفانج
پارسی تازی گشته از شتابان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخانه
تصویر سخانه
گرم گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفاهه
تصویر سفاهه
بیخردی نابخردی، فرومایگی، سبکسری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سافنه
تصویر سافنه
باد خاکروب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ستانه
تصویر ستانه
آستانه
فرهنگ لغت هوشیار
زبانه (آتش و چوب و مانند آنها)، آلتی که در میان شاهین ترازوست زبانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سدانه
تصویر سدانه
خدمت کردن کعبه را، دربانی نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرانه
تصویر سرانه
نوعی باج که از هر یک مردم شهری و غیر آن سلطان ستاند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفینه
تصویر سفینه
کشتی دریا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفاره
تصویر سفاره
آخال خاکروبه، ریزی موی در پیشانی راهیان (مسافران)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفرنه
تصویر سفرنه
گیلار ماهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زفانه
تصویر زفانه
((زَ نِ))
هر چیز که مانند زبان باشد، زبانه ترازو، زبانه قفل، زبانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ستانه
تصویر ستانه
((سَ یا س نِ))
آستان، چوب زیرین چارچوب (در)، مقدمه، وسیله، بارگاه شاهان، آستانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرانه
تصویر سرانه
((سَ نَ یا نِ))
یکی یکی، مالیاتی که از هر فرد گیرند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سمانه
تصویر سمانه
بلدرچین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سمانه
تصویر سمانه
((سَ نَ یا نِ))
سقف خانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سفینه
تصویر سفینه
((سَ نَ یا نِ))
کشتی، جنگ، مجموعه ای شامل اشعار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سفاله
تصویر سفاله
((سُ لَ یا لِ))
ته و فرود چیزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فسانه
تصویر فسانه
((فَ نِ))
افسانه، داستان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کفانه
تصویر کفانه
((کَ نِ))
بچه ای که نارس از شکم مادر بیفتد
فرهنگ فارسی معین