جدول جو
جدول جو

معنی زفانه

زفانه((زَ نِ))
هر چیز که مانند زبان باشد، زبانه ترازو، زبانه قفل، زبانه
تصویری از زفانه
تصویر زفانه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با زفانه

زفانه

زفانه
زبانه (آتش و چوب و مانند آنها)، آلتی که در میان شاهین ترازوست زبانه
فرهنگ لغت هوشیار

زفانه

زفانه
زبانه. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) (جهانگیری). زبانه. زوانه. زبانۀ آتش چوب و مانند آنها. (فرهنگ فارسی معین). شعله و زبانۀ آتش. (ناظم الاطباء) (از برهان) ، آلتی که در میان شاهین ترازو است. (فرهنگ فارسی معین). زبانۀ شاهین ترازو و جز آن. (ناظم الاطباء). و آن چیزی است که در میان شاهین ترازو می باشد. (برهان). رجوع به زبانه شود
لغت نامه دهخدا

زبانه

زبانه
چیزی که مشابهت بزبان داشته باشد مانند زبانه آتش و زبانه تیغ
زبانه
فرهنگ لغت هوشیار

زوانه

زوانه
آنچه مانند زبان باشد، آلتی که در میان شاهین ترازوست، پره، شعله (آتش چراغ)، یکی از دو قالب اصلی قلمدان و آن مربوط به قسمت درونی آلت مذکور است مقابل رویه، برگ باریک و دراز
فرهنگ لغت هوشیار