جدول جو
جدول جو

معنی سعفه - جستجوی لغت در جدول جو

سعفه
شیرونه شیرینک از بیماری های پوستی در سر ناخوشی جلدی مانند کچلی و اگزما و ریزش طبقات شاخی اپیدرمی پوست مرض جلدی، کچلی
فرهنگ لغت هوشیار
سعفه
جوش هایی که در سر و صورت برآید، بیماری پوستی، کچلی
تصویری از سعفه
تصویر سعفه
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سافه
تصویر سافه
نادان، تشنه سخت تشنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سحفه
تصویر سحفه
پیه پشت پیه چربی گوشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سجفه
تصویر سجفه
تسویی از شب (تسو ساعت) پاسی از شب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخفه
تصویر سخفه
سبک مغزی، تنگی تنگروزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سدفه
تصویر سدفه
در پوش، درگاه، سیاهی شب تاریکی
فرهنگ لغت هوشیار
خروج هوای زفیری که از ریه بطور مقطع و کوتاه بر اثر تحریک مجاری تنفسی خصوصاً قصبه الریه و ابتدای حلق بیرون میاید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرعفه
تصویر سرعفه
نیکو پرورش دادن کودک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سعنه
تصویر سعنه
میمون و مبارک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سعله
تصویر سعله
سرفیدن، سرخ زدگی در موی سر سعال سرفه
فرهنگ لغت هوشیار
آمیزه س عین ف صاد در تازی یکی از ترکیبات جمل (ابجد) شامل: س ع ف ص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سعره
تصویر سعره
سرفه، آغاز کار زفتگون از رنگ ها، دما یکان گرمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سعده
تصویر سعده
رمده شیرواش از گیاهان (گویش گیلکی) واحد سعد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سعاه
تصویر سعاه
سخن چین
فرهنگ لغت هوشیار
چشم زخم، نشان دیو و پری، بر گردید گی گونه یک دانه کبست، سیاهی که به سرخ زند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلفه
تصویر سلفه
ناشتا شکن
فرهنگ لغت هوشیار
نرمه باران، سر کوه نوک کوه، سر گش (گش قلب)، کاکل در کودک، بالا بالای هر چیز سر کوه راس جبل، پاره ای از موی مجتمع در سر، باران نرم، سر قلب آن جا که بعلاقه رگ آویزان است، جمع شعف شعوف شعاف شعفات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صعفه
تصویر صعفه
لرزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سعفص
تصویر سعفص
پنجمین گروه از مجموعۀ کلمات مصنوعی حروف ابجد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضعفه
تصویر ضعفه
جمع ضعوف، ناتوانان بز دلی، کم هوشی
فرهنگ لغت هوشیار
((سُ فِ))
صدایی که در اثر خارش حلق و خروج هوای ریه از سینه بیرون می آید و بیشتر در اثر بیماری های ریوی تولید می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سعله
تصویر سعله
((سَ لَ یا لِ))
سعال، سرفه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سعفص
تصویر سعفص
((سَ فَ))
یکی از ترکیبات جمل (ابجد) شامل، س ع ف ص
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شعفه
تصویر شعفه
((شَ عَ فَ یا فِ))
سر کوه، رأس جبل، پاره ای از موی مجتمع در سر، باران نرم، سر قلب، آن جا که به علاقه رگ آویزان است، جمع شعف، شعوف، شاف، شعفات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرفه
تصویر سرفه
صدایی که بر اثر انقباض دیافراگم و خروج هوا از حلق ایجاد می شود و به وسیلۀ عوامل عفونی و حساسیت زا در بیماری های دستگاه تنفسی میزان و شدت آن افزایش می یابد
سرفۀ خشک: در پزشکی سرفه ای که هنگام کاهش ترشحات مخاطی دستگاه تنفسی ایجاد می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سفه
تصویر سفه
سبکی عقل و نادانی، ناخردمندی
فرهنگ لغت هوشیار
گشاد گی، توانگری، تاب و توان سعت. یا سعت صدر. گشادگی سینه، همت عالی نظر بلند، گشاده دستی دست و دل باز بودن، یا سعت مشرب. آزاد اندیشی آزاد فکری
فرهنگ لغت هوشیار
فرو مایه مرد، براوردن نیاز شاخه خشک خرمابن، وردک (جهیز عروس) رخت پیوک (عروس)، مانه (اسباب خانه) اسباب خانه کالای منزل، جهاز عروس، شاخه درخت خرما که از برگ دور شده باشد، برگ درخت خرما جمع سعوف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سعه
تصویر سعه
وسعت، گشادگی، فراخی، توانگری، توانایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سفه
تصویر سفه
سبک عقل شدن، نادانی و بی خردی کردن، بدخویی و نابردباری کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عفه
تصویر عفه
مانده شیر در پستان، کنده کنده تیر، پوستین بره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفه
تصویر سفه
((سَ فَ))
کم خردی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سعه
تصویر سعه
((سَ عَ))
فراخی، گشادگی، توانگری، توانایی، سعت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سعف
تصویر سعف
((سَ عَ))
اسباب خانه، کالای منزل، جهاز عروس، شاخه درخت خرما که از برگ دور شده باشد، برگ درخت خرما، جمع سعوف
فرهنگ فارسی معین