جدول جو
جدول جو

معنی سرفه

سرفه
صدایی که بر اثر انقباض دیافراگم و خروج هوا از حلق ایجاد می شود و به وسیلۀ عوامل عفونی و حساسیت زا در بیماری های دستگاه تنفسی میزان و شدت آن افزایش می یابد
سرفۀ خشک: در پزشکی سرفه ای که هنگام کاهش ترشحات مخاطی دستگاه تنفسی ایجاد می شود
تصویری از سرفه
تصویر سرفه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سرفه

سرفه

سرفه
خروج هوای زفیری که از ریه بطور مقطع و کوتاه بر اثر تحریک مجاری تنفسی خصوصاً قصبه الریه و ابتدای حلق بیرون میاید
فرهنگ لغت هوشیار

سرفه

سرفه
صدایی که در اثر خارش حلق و خروج هوای ریه از سینه بیرون می آید و بیشتر در اثر بیماری های ریوی تولید می شود
فرهنگ فارسی معین

سرفه

سرفه
سرف. خروج هوای زفیری از ریه بطور مقطع و کوتاه بر اثر تحریک مجاری تنفسی خصوصاً قصبهالریه و ابتدای حلق. اکثر اوقات عمل سرفه به منظور خروج سروزیته و ترشحات اخلاط خانه های ششی و برونشها است و گاهی هم برای خروج ذرات غذایی است که تصادفاً وارد قصبهالریه میشوند. سعال. (فرهنگ فارسی معین). نام علتی است که بعربی سعال و بهندی کهانسی گویند. (غیاث اللغات) (آنندراج) :
کسی را کش تو بینی درد سرفه
بفرمایش تو آب دوغ و خرفه.
طیان
لغت نامه دهخدا

سرفه

سرفه
جانوری است که درخت را سوراخ کند. (غیاث) (آنندراج). جنبندۀ خردی که درخت سوراخ کند و در آن جای گیرد. (بحر الجواهر). چوب خواره. کژۀ چوب. (زمخشری). درخت سنبه. (مهذب الاسماء). مور سپید که از ریزه های چوب خانه سازد و در آن درآید و بمیرد. (آنندراج) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا