جدول جو
جدول جو

معنی سرگو - جستجوی لغت در جدول جو

سرگو
ذرت خوشه ای
تصویری از سرگو
تصویر سرگو
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرگل
تصویر سرگل
(دخترانه)
اولین گل، بهترین از هر چیز
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آرگو
تصویر آرگو
زبان زرگری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سرگی
تصویر سرگی
خلوص
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آرگو
تصویر آرگو
فرانسوی زبان زرگری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساگو
تصویر ساگو
ساجو نان (درخت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرگم
تصویر سرگم
بی ابتدا و انتها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرگل
تصویر سرگل
گویی که کودکان از ریسمان سازند و بدان بازی کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرغو
تصویر سرغو
ترکی باژ باژی که در شاهی آق قویونلوییان می ستانده اند نوعی عوارض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سگرو
تصویر سگرو
غریب آزار، مردم آزار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرگو
تصویر پرگو
کسی که بسیار حرف بزند، بسیار گوی، پرچانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرغو
تصویر سرغو
در دورۀ آق قویونلو، نوعی عوارض که از رعایا دریافت می شد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرگم
تصویر سرگم
کسی که راه را گم کرده و سرگردان باشد، سرگردان، حیران، سردرگم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرگو
تصویر مرگو
گنجشک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سگرو
تصویر سگرو
((سَ))
مردم آزار، غریب آزار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرشو
تصویر سرشو
((سَ))
آن که سر دیگری را بشوید، سرتراش، حجام، نوعی گل سفید رنگ که بدان سر و بدن را شویند، گل سرشوی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرگو
تصویر مرگو
((مَ))
گنجشک
فرهنگ فارسی معین
مادۀ نشاسته ای خوراکی که از مغز ساقۀ نوعی نخل به دست می آید و برای آهار زدن پارچه به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرگر
تصویر سرگر
گیوه دوز، گیوه فروش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرگو
تصویر مرگو
گنجشک، پرندۀ کوچک خاکی رنگ وحلال گوشت از دستۀ سبکبالان، عصفور، چکوک، ونج، بنجشک، مرکو، چتوک، چغک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرگو
تصویر پرگو
Chatterer
دیکشنری فارسی به انگلیسی
喋喋不休的人
دیکشنری فارسی به چینی
คนพูดมาก
دیکشنری فارسی به تایلندی
orang yang banyak bicara
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
बकबक करने वाला
دیکشنری فارسی به هندی