ساعت آبی، وسیله ای برای اندازه گیری زمان در گذشته که در آن از جریان یکنواخت آب استفاده می شد و اسباب آن ظرفی بود با سوراخ کوچک که آب قطره قطره از آن می چکیده و با مدرج ساختن ظرف، گذشت زمان را اندازه می گرفتند و نوعی از آن ظرفی سوراخ دار بوده که آن را پنگان یا فنجان گفته اند، پنگان، پنگ، فنجان
ساعت آبی، وسیله ای برای اندازه گیری زمان در گذشته که در آن از جریان یکنواخت آب استفاده می شد و اسباب آن ظرفی بود با سوراخ کوچک که آب قطره قطره از آن می چکیده و با مدرج ساختن ظرف، گذشت زمان را اندازه می گرفتند و نوعی از آن ظرفی سوراخ دار بوده که آن را پنگان یا فنجان گفته اند، پَنگان، پَنگ، فِنجان
بالای پیشانی، چه چکاد پیشانی را گویند. (برهان) (از آنندراج). تارک سر، چه چکاد بالای پیشانی و سرچکاد بالاتر از آن. (رشیدی). ام الرأس. (مهذب الاسماء). قمّه. (السامی) : دغ بود سرچکاد او چون طاس دیو را زو بود همیشه هراس. عمید لومکی (از رشیدی). رجوع به چکاد شود
بالای پیشانی، چه چکاد پیشانی را گویند. (برهان) (از آنندراج). تارک سر، چه چکاد بالای پیشانی و سرچکاد بالاتر از آن. (رشیدی). ام الرأس. (مهذب الاسماء). قِمّه. (السامی) : دغ بود سرچکاد او چون طاس دیو را زو بود همیشه هراس. عمید لومکی (از رشیدی). رجوع به چکاد شود
نوعی از سرپا زدن باشد و آن را زه کونی گویند و آن چنان است که شخصی پشت پای خود را بزور هرچه تمامتر بر نشستنگاه دیگری زند. (برهان). اردنگ. زهکونی. تی پا. (یادداشت مؤلف) ، کنایه از تعب و آزار. (برهان) ، دست را بزور بر سر کسی زدن. (غیاث اللغات). ضرب دستی که بزور تمام بر سر کسی زنند. (آنندراج) : جهان بازیچۀ طفلان بود عزت چه میخواهی که سرچنگ جفای آسمان تاج است شاهش را. سراج المحققین (از آنندراج). ، سرانگشتان. (آنندراج)
نوعی از سرپا زدن باشد و آن را زه کونی گویند و آن چنان است که شخصی پشت پای خود را بزور هرچه تمامتر بر نشستنگاه دیگری زند. (برهان). اردنگ. زهکونی. تی پا. (یادداشت مؤلف) ، کنایه از تعب و آزار. (برهان) ، دست را بزور بر سر کسی زدن. (غیاث اللغات). ضرب دستی که بزور تمام بر سر کسی زنند. (آنندراج) : جهان بازیچۀ طفلان بود عزت چه میخواهی که سرچنگ جفای آسمان تاج است شاهش را. سراج المحققین (از آنندراج). ، سرانگشتان. (آنندراج)
نام یکی از دهستانهای چهارگانه بخش بوانات و سرچهان شهرستان آبادۀ پائین. آب مشروب و زراعتی از چشمه و قنات است. محصولاتش عبارتند از غلات، حبوب و میوه جات. از 26 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و دارای 3700 تن سکنه میباشد. و قراء مهم آن عبارتند از توجردی، حامی، چنارناز، کره حسین آباد، کرخنگان، فویه، خوانسار و برازجان. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
نام یکی از دهستانهای چهارگانه بخش بوانات و سرچهان شهرستان آبادۀ پائین. آب مشروب و زراعتی از چشمه و قنات است. محصولاتش عبارتند از غلات، حبوب و میوه جات. از 26 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و دارای 3700 تن سکنه میباشد. و قراء مهم آن عبارتند از توجردی، حامی، چنارناز، کره حسین آباد، کرخنگان، فویه، خوانسار و برازجان. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
خلاصه و برگزیده. (آنندراج). زبده و برگزیده و دست چین. (غیاث) : هر یکی صدهزار قصۀ بکر گل سرچین کلک غنچۀ فکر. زلالی (از آنندراج). بسکه دارد در پریشانی نزاکت کاکلش هر کجا آشفتگی را دید سرچین میکند. مفید بلخی (از آنندراج)
خلاصه و برگزیده. (آنندراج). زبده و برگزیده و دست چین. (غیاث) : هر یکی صدهزار قصۀ بکر گل سرچین کلک غنچۀ فکر. زلالی (از آنندراج). بسکه دارد در پریشانی نزاکت کاکلش هر کجا آشفتگی را دید سرچین میکند. مفید بلخی (از آنندراج)
حقه ایست که که از گل پخته به شکل استوانه که آنرا به چوب متصل سازند. داخل آنرا از زغال انباشته میکنند و بر سر آن توتون مخصوصی میگذارند و در مخرج وی سوراخی هست که دود از آن خارج میشود
حقه ایست که که از گل پخته به شکل استوانه که آنرا به چوب متصل سازند. داخل آنرا از زغال انباشته میکنند و بر سر آن توتون مخصوصی میگذارند و در مخرج وی سوراخی هست که دود از آن خارج میشود