جدول جو
جدول جو

معنی سرچنگ زدن

سرچنگ زدن
سیلی زدن، ضربه ای با کف دست و انگشتان به صورت کسی زدن، چک زدن، توگوشی زدن، کشیده زدن، لت زدن، تپانچه زدن، کاز زدن، صفعه زدن، صفع
تصویری از سرچنگ زدن
تصویر سرچنگ زدن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سرچنگ زدن

اردنگ زدن

اردنگ زدن
کسی را لگد زدن با لگد راندن تیپا زدن زهکونی زدن
اردنگ زدن
فرهنگ لغت هوشیار

سرنا زدن

سرنا زدن
در سرنا دمیدن. سرنا را به صدا درآوردن: راست بیا راست برو ماست بخور سرنا بزن.
- سرنا زدن شکم، قراقر کردن شکم. (از آنندراج).
، مجازاً چانۀ بیجا زدن را گویند: چه سرنا میزنی، ای چه غوغا میکنی. (آنندراج) (از بهار عجم)
لغت نامه دهخدا

رنگ زدن

رنگ زدن
مالیدن رنگ برروی چیزی (در دیوار و غیره) رنگ کردن ملون ساختن
رنگ زدن
فرهنگ لغت هوشیار

چنگ زدن

چنگ زدن
نواختن چنگ
به چیزی چنگ انداختن، دست انداختن به چیزی
کنایه از متوسل شدن
چنگ زدن
فرهنگ فارسی عمید