جدول جو
جدول جو

معنی سرچین

سرچین
میوه یا چیز دیگر که آن را با دست چیده و انتخاب کرده باشند، میوۀ خوب و مرغوب که روی سبد و ظرف میوه بچینند، هر چیز برگزیده
تصویری از سرچین
تصویر سرچین
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سرچین

سرچین

سرچین
آن چه که با دست چیده باشند، هر چیز خوب و مرغوب و برگزیده (میوه و غیره)
سرچین
فرهنگ فارسی معین

سرچین

سرچین
خلاصه و برگزیده. (آنندراج). زبده و برگزیده و دست چین. (غیاث) :
هر یکی صدهزار قصۀ بکر
گل سرچین کلک غنچۀ فکر.
زلالی (از آنندراج).
بسکه دارد در پریشانی نزاکت کاکلش
هر کجا آشفتگی را دید سرچین میکند.
مفید بلخی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پرچین

پرچین
حصار از چوب و شاخه، دیوار گونه ای که از ترکه ونی و برگ و علف و خار و مانند آن گرد باغ کشند چوبهای نوک تیز خار شاخ درخت و مانند آن که بر سر دیوار باغ نهند تا عبور از آن سخت گردد چپر کپر خاربست. پرپیچ و تاب پرشکن پرآژنگ پر نورد
فرهنگ لغت هوشیار

سردین

سردین
گونه ای ماهی استخوانی که حداکثر طولش تا 25 سانتیمتر میرسد و بدنش پوشیده از فلسهای نسبتا درشت نازک و نوک تیز است رنگ بدنش سبز و در قسمتهای پشت آن خط آبی رنگ بمحاذات تیره پشت حیوان قرار دارد. پهلو ها و شکم حیوان سفید و نقره یی است ماهی مذبور را جهت تغذیه و ساختن کنسرو صید میکنند. لاتینی تازی گشته بنگرید به ساردین
فرهنگ لغت هوشیار