- سرپیچی
- تخلف، اباء، تمرد، تخطی
معنی سرپیچی - جستجوی لغت در جدول جو
- سرپیچی
- تمرد، نافرمانی
- سرپیچی
- نافرمانی
- سرپیچی
- نافرمانی
سرپیچی کردن: کنایه از نافرمانی کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اباکرد
دستار عمامه، زینتی از زر و سیم و جواهر که در عمامه و دستار قراردهند، یکی از اجزای چراغ نفتی که فتیله در آن جا میگیرد و آن را ببدنه چراغ نصب کنند و لوله روی آن قرار گیرد
آلتی در چراغ برق که لامپ به آن پیچیده می شود، آلتی در چراغ نفتی که فتیله در آن بالا و پایین می رود، عمامه، دستار، شالی که به دور سر ببندند، برای مثال مانندۀ مار پیچ برپیچ / پیچیده سر از کلاه و سرپیچ (نظامی۳ - ۴۴۶)
آن چه که بر سر چیزی می پیچند، دستار، عمامه، زینتی از زر و سیم و جواهر که در جلو عمامه و دستار قرار دهند، یکی از اجزای چراغ نفتی که فتیله در آن جا می گیرد و آن را به بدنه چراغ نصب کنند و لوله روی آن قرار گیرد، وسیله گود
نافرمانی کردن عصیان ورزیدن: در ارتش اگر کسی از اوامر مافوق خود سرپیچی کند سخت تنبیه میشود
کنایه از نافرمانی کردن
اصرار
عمل و شغل جا پیچ قوادی پااندازی جاکشی
رتبه و مقام سر تیپ
کفش راحتی. یا کفش سرپایی، کسی که ایستاده به کار پردازد (خانه شاگرد)، فاحشه روسپی، جماعی که سر پا صورت گیرد، جماع آرمش
کسی که سرنا نوازد
گرفتن سر چیزی (مانند شمع)، خاموش کردن شمع و چراغ، عمل از سر گرفتن آغاز کار
سرای کوچک، خانه اندرونی خلوتخانه، صنودقچه ای که درون صندوق بزرگی بود، قفسی بی ته که مرغان خانگی را در زیر آن نگاهدارند. یا سراچه آدرنگ. دنیا. یا سراچه ضرب. ضرابخانه دار الضرب. یا سراچه گل. دنیا
سرنازن، کسی که سرنا می نوازد
سراچه، سرای کوچک، خانۀ کوچک، خانۀ اندرونی
کفشی که در خانه به پا می کنند، دمپایی، به صورت ایستاده،
ویژگی بیماری که بدون بستری کردن مورد معالجه قرار می گیرد مثلاً بیمار سرپایی،
ویژگی معالجه ای که بدون بستری کردن انجام می شود مثلاً معالجۀ سرپایی،
ویژگی قسمتی در بیمارستان که در آن، بدون بستری کردن معالجه صورت می گیرد مثلاً بخش سرپایی،
ویژگی کسی که ایستاده کار کند و موقع کار نتواند بنشیند مانند پیشخدمت، خانه شاگرد و شاگرد پادو، جماعی که سر پا صورت گیرد، زناکاری، فاحشه
ویژگی بیماری که بدون بستری کردن مورد معالجه قرار می گیرد مثلاً بیمار سرپایی،
ویژگی معالجه ای که بدون بستری کردن انجام می شود مثلاً معالجۀ سرپایی،
ویژگی قسمتی در بیمارستان که در آن، بدون بستری کردن معالجه صورت می گیرد مثلاً بخش سرپایی،
ویژگی کسی که ایستاده کار کند و موقع کار نتواند بنشیند مانند پیشخدمت، خانه شاگرد و شاگرد پادو، جماعی که سر پا صورت گیرد، زناکاری، فاحشه
کفش راحتی
Spiral
em espiral
spiralny
спиральный
спіральний
spiraal
spiralförmig
en espiral
en spirale
a spirale
घुमावदार
সर्पিল