جدول جو
جدول جو

معنی سرپر - جستجوی لغت در جدول جو

سرپر
ویژگی تفنگ شکاری یا توپ که باروت و گلوله را از سر لوله داخل آن کنند
فرهنگ فارسی عمید
سرپر
(سَ پُ)
مقابل ته پر و سرخالی. (یادداشت مؤلف) ، نوعی از تفنگ که باروت و گلوله از سر لوله درآن کنند و با سنبه استوار کنند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
سرپر
((~. پُ))
نوعی تفنگ که باروت یا گلوله آن از سر لوله به داخل فرستاده می شود
تصویری از سرپر
تصویر سرپر
فرهنگ فارسی معین
سرپر
سیر سیر در مقابل گرسنهتأکید بر سیری
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرور
تصویر سرور
(دخترانه و پسرانه)
رئیس، پیشو، شادمانی، خوشحالی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سریر
تصویر سریر
(دخترانه)
تخت پادشاهی، اورنگ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سردر
تصویر سردر
بالای چهارچوب در خانه، بالای در
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرار
تصویر سرار
نسب خالص و گزیده، شب آخر ماه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرپا
تصویر سرپا
ایستاده، کسی یا چیزی که روی پای خود قرار گرفته باشد، قائم، هج، برپای، برپا، برخاسته، ورپا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرگر
تصویر سرگر
گیوه دوز، گیوه فروش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرور
تصویر سرور
شادی، شادمانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سریر
تصویر سریر
تخت پادشاهی، اورنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرپر
تصویر پرپر
صدای پر زدن پرنده
پرپر زدن: بال و پر زدن پرنده، کنایه از جان دادن و مردن
پرپر کردن: از هم کندن و ریزریز کردن برگ های گل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوپر
تصویر سوپر
سوپر مارکت
اتوبوسی که اتاق آن راحت تر و تعداد صندلی هایش از اتوبوس های دیگر کمتر است، شهوانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرور
تصویر سرور
رئیس، پیشوا، سرپرست، بزرگ تر طایفه و قبیله
سرور کائنات: کنایه از پیغمبر اسلام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرپر
تصویر پرپر
گل پربرگ، گلی که گلبرگ بسیار داشته باشد
فرهنگ فارسی عمید
(سَ پَ)
دهی از بخش خوسف شهرستان بیرجند. دارای 179 تن سکنه است. آب از قنات، محصول غلات، پنبه، میوه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سرار
تصویر سرار
غوره خرما، گزیده از یک نژاد گزین تبار، بریده ناف، واپسین شب ماه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوپر
تصویر سوپر
پیشوند نشان دهنده بزرگی و شدت که در اول کلمه افزوده میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرور
تصویر سرور
شادمانه کردن، شاد کردن مهتر و رئیس و بزرگ و خداوند و پیشوا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سریر
تصویر سریر
تخت پادشاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرپا
تصویر سرپا
ایستاده بر پا منتصب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سر پر
تصویر سر پر
تفنگ یا توپی که گلوله یا ساچمه را از سر آن داخل کنند مقابل ته پر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سردر
تصویر سردر
ایوان که بر بالای در خانه باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تیهو فرفور. صدای پریدن گنجشک و مانند آن. پوشیده از پر، هر گیاهی که گلش بر اثر تربیت و توجه بیش از حد معمول گلبرگ داشته باشد گلی که جامش از حد طبیعی بیشتر گلبرگ دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سردر
تصویر سردر
((~. دَ))
بالای در، آستانه خانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرخر
تصویر سرخر
((سَ. خَ))
مزاحم، سربار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرور
تصویر سرور
((سُ))
شاد شدن، شادمانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرور
تصویر سرور
((سَ وَ))
پیشوا، رییس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سریر
تصویر سریر
((سَ))
تخت، تخت پادشاهی، اریکه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سوپر
تصویر سوپر
((پِ))
عالی، برتر، بزرگ، ویژگی هر نوع وسیله نقلیه مسافربری که بزرگ تر و دارای امکانات بهتر و رفاه بیشتر است، سکسی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرپر
تصویر پرپر
((پَ پَ))
صدا یا حالت پر زدن پرنده، کنایه از جان دادن و مردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرپر
تصویر پرپر
((پُ پَ))
پوشیده از پر، هر گیاهی که گلش بر اثر تربیت و توجه بیش از حد معمول گلبرگ داشته باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرور
تصویر سرور
آقا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سرور
تصویر سرور
Gladness, Server
دیکشنری فارسی به انگلیسی