معنی سرور - فرهنگ فارسی عمید
معنی سرور
- سرور
- رئیس، پیشوا، سرپرست، بزرگ تر طایفه و قبیله
سرور کائنات: کنایه از پیغمبر اسلام
تصویر سرور
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با سرور
سرور
- سرور
- شادمانه کردن، شاد کردن مهتر و رئیس و بزرگ و خداوند و پیشوا
فرهنگ لغت هوشیار