جدول جو
جدول جو

معنی سوپر

سوپر
سوپر مارکت
اتوبوسی که اتاق آن راحت تر و تعداد صندلی هایش از اتوبوس های دیگر کمتر است، شهوانی
تصویری از سوپر
تصویر سوپر
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سوپر

سوپر

سوپر
پیشوند نشان دهنده بزرگی و شدت که در اول کلمه افزوده میشود
سوپر
فرهنگ لغت هوشیار

سوپر

سوپر
عالی، برتر، بزرگ، ویژگی هر نوع وسیله نقلیه مسافربری که بزرگ تر و دارای امکانات بهتر و رفاه بیشتر است، سکسی
سوپر
فرهنگ فارسی معین

سپور

سپور
ماموری که از طرف شهرداری یا برزن محل مامور جارو کردن و تنظیف خیابان ها و کوچه ها است رفتگر
فرهنگ لغت هوشیار

سوار

سوار
کسی که بر روی اسب یا مَرکب دیگر قرار دارد، کسی که داخل وسیلۀ نقلیه یا آسانسور قرار دارد، سرنشین،
در ورزش شطرنج هر یک از مهره ها غیر از پیاده و شاه، نصب شده، کنایه از مسلط، غالب،
در امور نظامی هر یک از سربازان سواره نظام، کنایه از دلاور، پهلوان
سوار شدن: بر روی اسب یا مرکب دیگر نشستن، برنشستن
سوار کردن: کسی را بر مرکب نشاندن، بر نشاندن، جا دادن چیزی بر روی چیز دیگر مثل جای دادن نگین بر روی انگشتری
سوار
فرهنگ فارسی عمید

توپر

توپر
مقابلِ توخالی، آنچه میان تهی نباشد مثلاً لاستیک توپر، کنایه از شخص پخته و کارآزموده، کنایه از تودار
توپر
فرهنگ فارسی عمید

سپور

سپور
مامور شهرداری که خیابان ها و کوچه ها را جاروب می کند، رفتگر
سپور
فرهنگ فارسی عمید