سردیوار چنانکه بن لاد پای دیوار است، چه لاد بمعنی دیوار باشد. (برهان). ردۀ بالایین دیوار چنانکه بن لاده ردۀ پائین دیوار، چه لاده بمعنی رده آمده است. (رشیدی) ، دیوار مطلقاً. (برهان) (جهانگیری)
سردیوار چنانکه بن لاد پای دیوار است، چه لاد بمعنی دیوار باشد. (برهان). ردۀ بالایین دیوار چنانکه بن لاده ردۀ پائین دیوار، چه لاده بمعنی رده آمده است. (رشیدی) ، دیوار مطلقاً. (برهان) (جهانگیری)
اسطرلاب، وسیله ای به شکل چند صفحۀ مدرج برای اندازه گیری ارتفاع ستارگان و مشخص کردن مکان آن ها، استرلاب، سترلاب، صلاب، صرلاب، اصطرلاب، سطرلاب
اُسطُرلاب، وسیله ای به شکل چند صفحۀ مدرج برای اندازه گیری ارتفاع ستارگان و مشخص کردن مکان آن ها، اُستُرلاب، سُتُرلاب، صُلاب، صُرلاب، اُصطُرلاب، سُطُرلاب
خلال، فارسی آن غورۀ خرما. (الفاظ الادویه) (تحفۀ حکیم مؤمن). خلال است که غورۀ خرما باشد. (برهان). غورۀ خرمای سخت شده، خرمابن که از تشنگی خشک و پژمرده باشد. (آنندراج) (منتهی الارب)
خلال، فارسی آن غورۀ خرما. (الفاظ الادویه) (تحفۀ حکیم مؤمن). خلال است که غورۀ خرما باشد. (برهان). غورۀ خرمای سخت شده، خرمابن که از تشنگی خشک و پژمرده باشد. (آنندراج) (منتهی الارب)
گیاهی است که آن را پنج انگشت گویند و به عربی ذوخمسه اصابع خوانند. (برهان). پنج انگشت. (اختیارات بدیعی). ویتکس. بنجنگشت. و رجوع کنید به پنج انگشت. (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
گیاهی است که آن را پنج انگشت گویند و به عربی ذوخمسه اصابع خوانند. (برهان). پنج انگشت. (اختیارات بدیعی). ویتکس. بنجنگشت. و رجوع کنید به پنج انگشت. (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
کلام منظوم و شعر. (برهان) (غیاث). شعر پارسی. (تفلیسی) : دگر نخواهم گفتن همی ثنا وغزل که رفت یکرهه بازار و قیمت سرواد. لبیبی (از لغت فرس ص 108). زهی به عدل تو مرهون عمارت دنیا خهی به مدح تومشحون رسایل و سرواد. شمس فخری. ، سرود، افسانه و افسون. (برهان)
کلام منظوم و شعر. (برهان) (غیاث). شعر پارسی. (تفلیسی) : دگر نخواهم گفتن همی ثنا وغزل که رفت یکرهه بازار و قیمت سرواد. لبیبی (از لغت فرس ص 108). زهی به عدل تو مرهون عمارت دنیا خهی به مدح تومشحون رسایل و سرواد. شمس فخری. ، سرود، افسانه و افسون. (برهان)
نوعی کلاه خود سبک که جنگجویان اروپائی از قرن پانزدهم تا هفدهم آن را بر سر می نهادند غذایی مرکب از کاهو و سرکه وروغن زیتون و جز آن که در سر سفره یا میز گذارند
نوعی کلاه خود سبک که جنگجویان اروپائی از قرن پانزدهم تا هفدهم آن را بر سر می نهادند غذایی مرکب از کاهو و سرکه وروغن زیتون و جز آن که در سر سفره یا میز گذارند
فرانسوی سبزیانه غذایی است مرکب از انواع سبزیها پخته یا خام که با نمک سرکه روغن آغشته کنند، طعامی مخلوط از انواع میوه گوشت سبزی و غیره و آن انواع بسیار دارد و معمولا از کاهو سرکه روغن زیتون یا گوجه پیاز کاهو سرکه و روغن زیتون تهیه کنند (بجای سرکه آب لیمو نیز به کار برند)، پیش غذائی مرکب از کاهو و سرکه و روغن زیتون و جز آن که بر سر سفره گذارند
فرانسوی سبزیانه غذایی است مرکب از انواع سبزیها پخته یا خام که با نمک سرکه روغن آغشته کنند، طعامی مخلوط از انواع میوه گوشت سبزی و غیره و آن انواع بسیار دارد و معمولا از کاهو سرکه روغن زیتون یا گوجه پیاز کاهو سرکه و روغن زیتون تهیه کنند (بجای سرکه آب لیمو نیز به کار برند)، پیش غذائی مرکب از کاهو و سرکه و روغن زیتون و جز آن که بر سر سفره گذارند