جدول جو
جدول جو

معنی سرخک - جستجوی لغت در جدول جو

سرخک
بیماری واگیردار که بیشتر در اطفال پیدا میشود و لکه های سرخرنگی در بدن بیمار ظاهر میشود آل، ساس، مرضی است عفونی و بثوری بسیار واگیر دار و همه گیر که مصونیت می دهد و به سبب بثورات مخصوص مشخص است این ناخوشی بیشتر در کودکان 3 تا 10 ساله دیده میشود و مرضی است مضعف و مساعد سل و کانونی خاموش شده را بر می افروزد. موجب آن یک ویروس است که هنوز شناخته نشده دوره نهفتگی آن 10 تا 12 روز است و بون علامت دوره یورش آن 3 تا 4 روز است که از همه تبهای بثوری طولانی تر است گل افشان. یا سرخک کاذب. سرخجه
فرهنگ لغت هوشیار
سرخک
بیماری واگیر ویروسی که عوارض آن سرفه، عطسه، آب ریزش و ظهور دانه های قرمز روی پوست است و گاه سبب ذات الریه می شود
تصویری از سرخک
تصویر سرخک
فرهنگ فارسی عمید
سرخک
((سُ خَ))
مرضی عفونی واگیر و همه گیر که مصونیت می دهد
تصویری از سرخک
تصویر سرخک
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرخه
تصویر سرخه
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر افراسیاب تورانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سیخک
تصویر سیخک
اپرون
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سارخک
تصویر سارخک
پشه پشه بق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرخی
تصویر سرخی
سرخ بودن، رنگ سرخ، شهاب صاعقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرخه
تصویر سرخه
سرخ رنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرخط
تصویر سرخط
تعلیم خوشنویسان
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از رده نهانزادان آوندی که سر دسته گروهی از آنها به نام سرخس ها می باشد، این گیاه دارای ساقه های زیر زمینی است که از فواصل مختلف آن برگهای هوایی خارج میشوند. انواع مختلف این گیاه متعلق به نواحی معتدل و گرم میباشد و در منطق حاره به صورت درخت در می آید. اکثر انواع آن در طب مورد استفاده است بطازس دیشار جماز. یا سرخس آبی. گونه ای سرخس که برگهایش دارای چهار برگچه کوچک و هاگهای آن در تکمه هایی به نام اسپور و کارپ قرار گرفته اند این گیاه مصرف دارویی ندارد قریطه القریطه. یا سرخس شوکی. سرخس تیغی. یا سرخس تیغی. گونه ای سرخس که جزو گروه بس پایک میباشد. یا سرخس ماده. این گیاه برگدارش فاقد هاگینه میباشد. در تداوی این سرخس نیز مانند سرخس نر به کار میرود ولی تاثیرش کمتر است سرخس مونث سرخس اثنی خنشار. یا سرخس مذکر. سرخس نر. یا سرخس معمولی سرخس. یا سرخس نر. گونه ای سرخس که دارای برگهای بزرگ است و دوبار بریدگی دارد این گیاه جزو سرخسهای علفی است و در شمال ایران فراوان است ساقه زیر زمینی آن جهت مداوای کرم کدو به کار میرود. ارتفاع برگ هوایی این گیاه معمولا 5، متر است ولی گاهی ممکن است تا ارتفاع 4، 1 متر نیز برسد. در پشت برگ گیاه در دو ردیف مجموعه هاگدان ها محصور در پرده نازکی به نام اندوزی وجود دارد. در شیرابه ای که در ساقه زیر زمینی این گیاه جریان دارد مواد مختلف یافت می شود. در تمام نواحی شمالی ایران می روید کیل دارو شرده
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره اسفنجیان که در نواحی گرم و معتدل آسیا و اروپا روید (در خراسان نیز روییده میشود) گیاهی است یکساله و علفی که گلهایش منظم و کاملند و جزو سبزیهای صحرایی در آش و غذاهای مختلف مصرف میشود دانه اش قی آور است قطف سرمج سرمق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرشک
تصویر سرشک
اشک چشم، آب چشم
فرهنگ لغت هوشیار
سیخ کوچک، چهار قطعه گوشت که در سیخ کباب کنند، سیخ کوچکی که در دنباله هواپیماست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرشک
تصویر سرشک
قطرۀ آب چشم که هنگام گریستن فرو چکد
اشک، قطره
زرشک، درختچه ای خاردار با برگ های دندانه دار و کوچک که ریشه، ساقه، میوه و برگهای آن مصرف دارویی دارد، میوۀ خوشه ای، قرمز رنگ و ترش مزۀ این گیاه که به عنوان چاشنی غذا به کار می رود، زراک، زراج، برباریس، زارج، امبرباریس، زرک، اترار، انبرباریس، دارشک برای مثال رخ ز دیده نگاشته به سرشک / وآن سرشکش به رنگ تازه« سرشک» (عنصری - ۳۶۷ حاشیه)
سرشک آتش: کنایه از قطره های آب که هنگام سوختن هیزم تر از آن فرو چکد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سارخک
تصویر سارخک
پشه، حشره ای ریز و بال دار از خانوادۀ مگس که نیشی خرطوم مانند دارد و بدن انسان را نیش می زند، سارشک برای مثال نیم سارخکی چو در نمرود شد / مغز آن سرگشته دل پردود شد (عطار - ۳۱۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سارخک
تصویر سارخک
((رَ))
پشه
فرهنگ فارسی معین
((سَ رَ))
گیاهی است از رده نهان زادان آوندی که سردسته گروهی از آن ها به نام گروه سرخس ها می باشد. این گیاه دارای ساقه های زیرزمینی است که از فواصل مختلف آن برگ های هوایی خارج می شوند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرخر
تصویر سرخر
((سَ. خَ))
مزاحم، سربار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرشک
تصویر سرشک
((س رِ))
قطره اشک
فرهنگ فارسی معین
گیاهی با برگ های درشت و بریدگی بسیار و ساقۀ زیرزمینی که بیش از ۶۰۰۰ نوع از آن وجود دارد و برخی از انواع آن تزئینی است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیخک
تصویر سیخک
سیخ کوچک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرخه
تصویر سرخه
نوعی کبوتر سرخ رنگ، کرمی کوچک و سرخ رنگ که از آفت های درخت خرما است و پیش از رسیدن خرما داخل آن شده و باعث ریختن میوۀ درخت می شود، سرخ، سرخ رنگ، مری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرمک
تصویر سرمک
سلمه، گیاهی بیابانی و خودرو دارای ساقۀ کوتاه و برگ های بیضی شکل مانند اسفناج که در پختن بورانی و آش به کار می رود، سرمج، سرمق، اسفناج رومی، قطف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رخک
تصویر رخک
(دخترانه)
مرکب از رخ (چهره، صورت) + ک (نشانه تحبیب)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سرخ
تصویر سرخ
احمر، قرمز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سرخ
تصویر سرخ
قرمز رنگ، رنگ قرمز
فرهنگ لغت هوشیار
سر کوچک سستی پس از توانایی سر کوچک، افزونی وزن یا بهای چیزی نسبت به چیز دیگر اضافه بار، منفذی که در نهر یا جوی احداث کنند تا آب از آنجا به زمینی که باید آبیاری شود جاری گردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرک
تصویر سرک
سر کوچک، فزونی و بالا بودن وزن یا ارزش چیزی نسبت به چیز دیگر، سربار، اضافه بار
سرک داشتن: سر داشتن و فزونی داشتن چیزی نسبت به چیز دیگر در وزن یا ارزش
سرک کشیدن: به جایی سر زدن و سرکشی کردن، دزدیده از جایی به جای دیگر نظر انداختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرخ
تصویر سرخ
((سُ))
رنگ قرمز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرک
تصویر سرک
((سَ رَ))
سر کوچک، اضافه، اضافه بار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرخ
تصویر سرخ
یکی از سه رنگ اصلی، هر چیزی که به رنگ خون باشد، گلگون، قرمز رنگ
فرهنگ فارسی عمید