جدول جو
جدول جو

معنی سرمک

سرمک
سلمه، گیاهی بیابانی و خودرو دارای ساقۀ کوتاه و برگ های بیضی شکل مانند اسفناج که در پختن بورانی و آش به کار می رود، سرمج، سرمق، اسفناج رومی، قطف
تصویری از سرمک
تصویر سرمک
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سرمک

سرمک

سرمک
گیاهی است از تیره اسفنجیان که در نواحی گرم و معتدل آسیا و اروپا روید (در خراسان نیز روییده میشود) گیاهی است یکساله و علفی که گلهایش منظم و کاملند و جزو سبزیهای صحرایی در آش و غذاهای مختلف مصرف میشود دانه اش قی آور است قطف سرمج سرمق
فرهنگ لغت هوشیار

سرمک

سرمک
سرمج. آرش. در پهلوی ’سرمک’. گیاهی که از آن جامه بافند. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). شوره گیاهی که آن را اسفناج رومی خوانند. و معرب آن سرمق باشد. (برهان). اسفناج رومی که برای استسقا نافع است. معرب آن سرمق است. (آنندراج). سبزه ای است که آن را اسفناج رومی گویند و معرب آن سرمق است. (جهانگیری) ، نوعی از سبزی باشد. (برهان)
لغت نامه دهخدا

ارمک

ارمک
گونه ای ازبزیون (بزیون قماش) در گذشته از پشم شتر و امروز از پنبه سمینه (دانسته باد که ارمک در پارسی از گیاهان است و بدان ریش بز نیز می گویند)
فرهنگ لغت هوشیار

برمک

برمک
عنوان اجداد خاندان برمکیان و در اصل عنوان و لقبی بوده که به رئیس روحانی معبد بودایی بلخ می دادند، برمک معروف پدربزرگ یحیی وزیر مشهور هارون الرشید است
برمک
فرهنگ نامهای ایرانی