- سربار
- بسته یا عدلی کوچک که بر فراز بار چارپای بار کش نهند، باری که بر شتر حمل کنند، کسی که مخارج خود را به گردن دیگران اندازند طفیلی، مزاحم
معنی سربار - جستجوی لغت در جدول جو
- سربار
- سرباری، لنگۀ بار یا بسته ای که بالای بار حیوان بارکش بگذارند، کنایه از کسی که هزینۀ زندگی یا کار و زحمت خود را به گردن کس دیگر بیندازد
سربار شدن: باعث زحمت شدن، بر خرج و زحمت و محنت کسی افزودن
- سربار ((سَ))
- طفیلی، باعث زحمت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بسته یا عدلی کوچک که بر فراز بار چارپای بار کش نهند، باری که بر شتر حمل کنند، کسی که مخارج خود را به گردن دیگران اندازند طفیلی، مزاحم
بیت، خانه، مسکن، عمارت، سرای، بارگاه، امرا
حاصلخیز
آن جناب، جناب
سبزیهای خوردنی و برخی میوه ها از قبیل کدو و گوجه فرنگی و بادنجان و باقلا و غیره
پر ثمر، پر میوه
فرمانده سپاه، سالر، بزرگتر طایفه
سراسر سر تاسر همه جملگی: عالم همه سربسر رباطی است خراب در جای خراب هم خراب او لیتر (حافظ)، برابر یکسان
آماده جهت بالا رفتن بالای دار
پیراهن جامه پوشش پیراهن قمیص، پوشاک جامه جمع سرابیل
سرگشاده و بمعنی سپاهی و لشکری و آماده جانبازی
کارفرما در کاری، کارفرما و صاحب اهتمام کاری
پر، لبریز
پایور شهربانی، برابر سروان ارتش
کارفرما، کارگزار، مباشر، ناظر، پیشکار، کلمۀ احترام که در خطاب به کسی می گویند
تره بار، انواع میوه ها و سبزی های خوردنی
درختی که میوۀ بسیار دارد، پرمیوه، پربر، پرثمر، دارای فایدۀ بسیار مثلاً سخنان پربار
بالاخانه، خانه ای که بالای خانۀ دیگر ساخته می شود، اتاقی که در طبقۀ دوم یا سوم یا بالاتر ساخته شده، خانۀ تابستانی، بالاخانۀ بادگیردار
پرواره، فروار، فرواره، فراوار، فربال، بربار، بروار، برواره، غرفه
پرواره، فروار، فرواره، فراوار، فربال، بربار، بروار، برواره، غرفه
بالاخانه، خانه ای که بالای خانۀ دیگر ساخته می شود، اتاقی که در طبقۀ دوم یا سوم یا بالاتر ساخته شده، خانۀ تابستانی، بالاخانۀ بادگیردار
پربار، پرواره، فروار، فرواره، فراوار، فربال، بروار، برواره، غرفه
پربار، پرواره، فروار، فرواره، فراوار، فربال، بروار، برواره، غرفه
سالار، فرمانده سپاه، کنایه از رئیس و بزرگ دسته یا طایفه
کلمه ای که به عنوان احترام به اشخاص گویند، سرکار آقا، سرکار خانم، سرکار عنوان رسمی درجه داران و افسران تا رده سرهنگی
آلتی شبیه شانه که با آن موی سر را هموار و مرتب می کردند یا سر را می خاراندند