جدول جو
جدول جو

معنی سرانداز - جستجوی لغت در جدول جو

سرانداز
مقنعه ای که زنان بر سر اندازند و بمعنی قطع کننده و جدا کننده سر هم میباشد
فرهنگ لغت هوشیار
سرانداز
کناره یا قالیچه ای که بالای اتاق بر سر فرش های دیگر پهن کنند،
پارچه ای که زنان روی سر خود می اندازند،
چوب بلند و ستبر که روی دیوار اتاق یا پیش ایوان بخوابانند و سر چوب های سقف را روی آن بگذارند،
کنایه از بی باک، بی پروا، دلیر، کنایه از از سرگذشته، از جان گذشته، کنایه از آنکه در راه معشوق سر بدهد، برای مثال سرانداز در عاشقی صادق است / که بدزهره بر خویشتن عاشق است (سعدی۱ - ۱۱۳)
تصویری از سرانداز
تصویر سرانداز
فرهنگ فارسی عمید
سرانداز
((سَ اَ))
پاکباخته، از جان گذشته، سیاه مست، کسی که از روی ناز و نخوت بخرامد
تصویری از سرانداز
تصویر سرانداز
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از برانداز
تصویر برانداز
برآورده، تخمین
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه از روی ناز و نخوت و مستی و یا شور و حال سر خود را به هر جانب حرکت دهد، آنکه سر خود را در راه رسیدن به مقصود فدا کند از جان گذشته بیباک، سرافکنده، پارچه ای که زنان بر سر اندازند مقنعه، تیر بلند و ضخیمی که بر فراز دیوار اطاق یا پیش ایوان اندازند و سر تیرهای دیگر را بر بالای آن گذارند، کناره و فرشی باریک که بر بالای اطاق عمود بر فرشهای دیگر گسترند، بحری از اصول هفده گانه موسیقی در قدیم صوفیانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورانداز
تصویر ورانداز
برانداز، بازدید، تخمین
ورانداز کردن: دید زدن، اندازۀ چیزی را به نگاه تعیین کردن، برآورد کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برانداز
تصویر برانداز
برانداختن، سنجش، برآورد، تخمین
برانداز کردن: ورانداز، دید زدن، تخمین کردن، سنجیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ورانداز
تصویر ورانداز
تخمین، بازدید، از روی خریداری به کسی یا چیزی نگاه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورانداز
تصویر ورانداز
((وَ اَ))
بازدید، تخمین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ورانداز
تصویر ورانداز
((وَ اَ))
اندازه (جامه و غیره)، نقشه، مسوده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرافراز
تصویر سرافراز
(پسرانه)
سرفراز
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بارانداز
تصویر بارانداز
اسکله
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از روانداز
تصویر روانداز
لحاف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سرانجام
تصویر سرانجام
آخر الامر، بالاخره، نهایتا، آخرکار، عاقبت، آخر زمان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از براندازه
تصویر براندازه
بفراخور، با ندازه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روانداز
تصویر روانداز
چیزی که در خواب بر رو اندازند مثل لحاف و پتو و شمد و غیر آنها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خارانداز
تصویر خارانداز
نوعی از خارپشت است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرانداخ
تصویر پرانداخ
تیماج سختیان ساغری سوخته کیمخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس انداز
تصویر پس انداز
ذخیره، اندوخته، نهان کرده، پس دست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرایدار
تصویر سرایدار
خانه دار، مستخدم و نگهبان خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرانجام
تصویر سرانجام
عاقبت و آخر کار و پایان کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرافراز
تصویر سرافراز
سر بلند و گردنکش، فخر کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرانجام
تصویر سرانجام
پایان، عاقبت، در آخر کار
سرانجام دادن: به پایان رساندن، تمام کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برانداف
تصویر برانداف
برنداف، تسمه، دوال، روده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قدرانداز
تصویر قدرانداز
کمانداری که تیرش خطا نرود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خارانداز
تصویر خارانداز
خارپشت، خارپشت بزرگ تیرانداز که خارهای بلند ابلق دارد و آن ها را مانند تیر می اندازد، جوجه تیغی، تشی، سیخول، زکاسه، سکاسه، رکاشه، اسگر، اسغر، سنگر، سگر، پهمزک، پیهن، بیهن، روباه ترکی، کاسجوک، جبروز، قنفذ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زراندوز
تصویر زراندوز
زراندوزنده، کسی که مال جمع می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پس انداز
تصویر پس انداز
پس افکند، پس افکنده، اندوخته، ذخیره، در علم اقتصاد پولی که از صرفه جویی در هزینه برای روز مبادا ذخیره کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روانداز
تصویر روانداز
آنچه در موقع خوابیدن بر روی خود می اندازند مانند لحاف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاانداز
تصویر پاانداز
آنچه زیر پا بیندازند، فرشی که در درگاه اتاق بیندازند، پادری، پیشکش و هدیه ای که پیش پای کسی بگذارند، کنایه از کسی که برای دیگران بساط قمار فراهم کند یا واسطۀ عمل منافی عفت بشود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لوانداز
تصویر لوانداز
آنکه هیاهو کند، چو انداز
فرهنگ لغت هوشیار
بخشی از ساحل یا بندرگاه که کشتی ها بار خود را آنجا بر زمین گذارند، جایی که کاروان فرود می آید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاانداز
تصویر پاانداز
فرشی که در ورودی در اتاق بیندازند، آن چه که زیر پا بیندازند، دلال محبت، آن چه که در پای عروس و داماد ریزند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پس انداز
تصویر پس انداز
((پَ اَ))
ذخیره، اندوخته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روانداز
تصویر روانداز
آنچه که به هنگام خواب به روی خود اندازند
فرهنگ فارسی معین