جدول جو
جدول جو

معنی سختم - جستجوی لغت در جدول جو

سختم
صخره، دیوار سنگی، پرتگاه صخره ای
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سختن
تصویر سختن
سنجیدن، وزن کردن، سختیدن، برسختن، برای مثال سریر و سراپرده و تاج و تخت / نه چندان کزو برتوانند سخت (نظامی۵ - ۸۴۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سخته
تصویر سخته
سنجیده، وزن شده، سنجیده شده، محدود، برای مثال خرد را و جان را همی سنجد او / در اندیشۀ سخته کی گنجد او (فردوسی - ۱/۱۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سختو
تصویر سختو
نوعی خوراک که تکه های رودۀ گوسفند را با گوشت و برنج و چیزهای دیگر پرکرده و پخته باشند، سغدو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سختی
تصویر سختی
رنج، زحمت، محکمی، دشواری، کنایه از فقر، تنگ دستی، وجود نمک های قلیایی خاکی در آب
سختی کشیدن: رنج بردن، زحمت کشیدن، تحمل فقر و تنگ دستی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سخام
تصویر سخام
سیاهی دیگ، ذغال انگشت، می گوارا، جامه ترمینه، موی سیاه
فرهنگ لغت هوشیار
محکمی استواری سفتی مقابل سستی نرمی، دشواری اشکال مقابل آسانی سهولت، درشتی صلابت، بخل خست، سنگدلی بیرحمی، زحمت شفقت، محنت رنج، فقر تهیدستی، آسیب بلا آفت. یا سختی دیوار دهر. حوادث روزگار، آفتاب
فرهنگ لغت هوشیار
قسمی خوراک. طرز تهیه آن چنینست که روده گوسفند را با گوشت و برنج و مصالح دیگر انباشته بروغن بریان کنند، آلت تناسل مرد قضیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سختن
تصویر سختن
مقابل سستی، مصیبت، بلا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سختر
تصویر سختر
سخت تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلتم
تصویر سلتم
بلا، سختی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مختم
تصویر مختم
مهر کرده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سختن
تصویر سختن
((سَ تَ))
سنجیدن، وزن کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سختی
تصویر سختی
((سَ))
پایداری، مشکل، دشواری، بخل، بی رحمی، زحمت، گرفتاری، رنج، تهیدستی.8- آسیب، بلا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سخته
تصویر سخته
((سَ تَ یا تِ))
وزن شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سختو
تصویر سختو
((سُ))
قسمی خوراک، طرز تهیه آن چنین است که روده گوسفند را با گوشت و برنج و مصالح دیگر انباشته به روغن بریان کنند، کنایه از آلت تناسلی مرد، قضیب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سختی
تصویر سختی
شدت، زحمت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سختی
تصویر سختی
Adversity, Crunchiness, Difficulty, Hardiness, Hardness, Rigidity, Rigidness, Toughness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سختی
تصویر سختی
adversité, croquant, difficulté, robustesse, dureté, (FR) rigidité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سختی
تصویر سختی
Widrigkeit, Knusprigkeit, Schwierigkeit, Zähigkeit, Härte, (DE) Steifheit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سختی
تصویر سختی
негаразди , хрускіт , складність , витривалість , твердість , жорсткість , міцність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سختی
تصویر سختی
przeciwność, chrupkość, trudność, wytrzymałość, twardość, (PL) sztywność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سختی
تصویر سختی
逆境 , 脆度 , 困难 , 耐力 , 硬度 , 刚性 , 坚韧
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سختی
تصویر سختی
adversidade, crocância, dificuldade, resistência, dureza, (PT) rigidez
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سختی
تصویر سختی
avversità, croccantezza, difficoltà, robustezza, durezza, (IT) rigidità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سختی
تصویر سختی
adversidad, crocancia, dificultad, resistencia, dureza, (ES) rigidez
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سختی
تصویر سختی
невзгоды , хрусткость , трудность , выносливость , жесткость , жесткость , твёрдость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سختی
تصویر سختی
tegenspoed, knapperigheid, moeilijkheid, uithoudingsvermogen, hardheid, (NL) stijfheid, stevigheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سختی
تصویر سختی
विपत्ति , कुरकुरापन , कठिनाई , सहनशीलता , कठोरता , कठोरता , मजबूती
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سختی
تصویر سختی
kesulitan, kerenyahan, ketahanan, kekerasan, (ID) kekakuan, ketangguhan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سختی
تصویر سختی
역경 , 바삭바삭 , 어려움 , 내구성 , 경도 , 경직 , 강인함
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سختی
تصویر سختی
מצוקה , פריכות , קְשָׁהוּת , עמידות , קשיות , קשות , קְשִׁיוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سختی
تصویر سختی
逆境 , サクサク , 難しさ , 耐久性 , 硬さ , 硬さ , 強靭さ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سختی
تصویر سختی
zorluk, kıtırlık, dayanıklılık, sertlik, (TR) sertlik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از سختی
تصویر سختی
shida, ugumu, uvumilivu, (SW) ugumu, uimara
دیکشنری فارسی به سواحیلی