- سحاله
- سونش سونش زر و سیم، فرومایه، پوست گندم پوست جو، هیچکاره
معنی سحاله - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
امری را بعهده کسی گذاشتن
بسیار سفر کننده
سونش: سوهان زدن، سبوس جو، ساو ساوه (زر سوده سیم سوده)، پست
سونش (براده)
خایه افتاده خایه فرو هشته
دماغ، پاره ابر، تراشه رندیده
مونث سحاق بسیار ساینده، فرو هشته پستان زن
مونث سحاح اشک ریز چشم
قطعه ابر، تکه ابر
چکیده کشیده از چیزی، تم (نطفه)، تخمه (نسل)، دوده نژاد، بچه آنچه بیرون کشیده شود از چیزی، نطفه، بچه کودک، نسل، خلاصه هر چیز بر گزیده. آنچه بیرون کشیده شود از چیزی
سرگین سگ فضله کلب
سرگین سگ فضله کلب
پایین نشیب فرود فرودش، پستی فرومایگی ته و فرود چیزی
ریزه های فلز که هنگام سوهان کردن میریزد، براده
یکسو روند گان، خمید گی کناره مونث سیال: موجودات سیاله، جمع سیالات
سفال، ظرف گلی که در کوره پخته شده باشد
پایین و ته چیزی
پایین و ته چیزی
امری را به عهدۀ کسی واگذاشتن، در علم حقوق خارج شدن یک پرونده از صلاحیت یک دادگاه و فرستادن آن به دادگاه دیگر
نسل، فرزند، آنچه از چیزی بیرون کشیده شود، نطفه، خلاصه
ریزه های فلز که هنگام سوهان کردن می ریزد، سونش، براده
سرگین سگ، فضلۀ سگ
با اعداد ترکیب شود و معنی دارنده تعداد سال دهد: دو ساله ده ساله یا همه ساله. هرسال پیوسته
جاور، چگونگی، سر مستی شنگولی، مرگ
خرگوش ریزه خرگوشک
شب پره، خاردار از درختان، دیوار بست خانه (ساحت خانه) گرسنگی گاوی (جوع البقر) از بیماری ها