- سبیب
- همدشنام مرد، یک دسته موی، موی دم، سوی، کرانه
معنی سبیب - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
یکدسته موی، جامه نازک، راه روش
رون انگیزی رون سازی ایجاد سبب کردن، وصول کردن مالیات تا دینار آخر، حواله کردن طلب کسی بر دیگری که بدهکار است، سبب سازی وسیله سازی، جمع تسبیبات
ایجاد سبب کردن، سبب ساختن، سبب سازی، وسیله انگیزی
نام نخستین ماه سال عبری که سپس نیسان نامگذاری شده
پزشک
پسر اندر فرزندان از شوی پیشین ناپسری، پرورده، پیمان سپرده، گوسپند خانگی، بره خانگی، پادشاه پسر زوجه شخص از شوهر سابق وی پسر زن پسر اندر، شوهر مادر
مویز، کشمش
دشت خشک بیابان، شهر دور، بیابان، گربه مسری از جانوران
گلوله پنبه، پنبه دارویین پنبه آغشته به دارو، پر افتاده
شاماکجه، پشمینه سیاه
راه و روش طریق
شوشه زر یا سیم زر گداخته سیم گداخته
هفت یک، هفت یک داده، دشنام خورده، آک برشمرده (آک عیب)
بسیار دشنام دهنده
دوست، محبوب، محب، دوستدار، احباء، کاسب حبیب خداست
شکاف زمین شکاف دراز
خزیدن، نرم کوفته (با این آرش پارسی است برهان)، کهنگی جامه، هنایش می، هنایش بیماری -6 هنایش -7 آزار خزیدن بنرمی رفتن، هر چیزی که آن را نرم کوفته باشند، هوام ریز که در آب پرواز کند
ربوده مال یا عقل
طریق، راه، راه آشکار، هر چیزی که در راه خدا در دسترش همگان بگذارند و همه از آن بهره ببرد، وقف، مباح و روا، برای مثال ای رخت چون خلد و لعلت سلسبیل / سلسبیلت کرده جان و دل سبیل (حافظ - ۱۰۱۹) ، رایگان
یار، دوست، معشوق، محبوب
موهای پشت لب مرد، سبلت، بروت
مویز، انگور خشکیده، انگور سیاه خشک شده، کشمش، سکج، سیج، هولک
پزشک، آنکه بیماران را معالجه می کند، طبیب
یونجه، گیاهی با ساقه های بلند، برگچه های نازک و گل های بنفش که به مصرف خوراک چهارپایان می رسد، سپست، اسپست، آسپست، اسپرس
خزیدن، نرم رفتن، خزیدن بر روی زمین مانند خزیدن مار، روی دست و پا راه رفتن، حشرات ریز که بر روی آب پرواز کنند، چیزی که آن را نرم کوفته باشند
ربوده عقل، ربوده مال، زن یا ناقۀ بچه مرده، بچۀ ناتمام افکنده
خوی ریخته، خون ریخته، برف یخ، درخت رنگ، نیکو چون انگبین، لبه چون لبه شمشیر
زیرک، دانا، پزشک، حکیم
گوشت شب مانده، آبکند
تر و خشک
بخرد: خردمند عاقل خردمند بخرد جمع البا: لب شیرین لبانرا خصلتی هست که غارت میکند لب لبیبان. (سعدی لغ)
نامی است که عرب به ماه اپیفی که در تقویم مصریان یا قبطیان معمول بوده داده است، نام ماه اول سال عبرانیان که سپس نام نیسان گرفت تقریباً معادل با آوریل