معنی سبیس - فرهنگ فارسی عمید
معنی سبیس
سبیس
یونجه، گیاهی با ساقه های بلند، برگچه های نازک و گل های بنفش که به مصرف خوراک چهارپایان می رسد، سپست، اسپست، آسپست، اسپرس
تصویر سبیس
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با سبیس
سبیس
سبیس
یک فرسخ و نیم میانۀ شمال و مغرب اشفایقان است. (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
سبیخ
سبیخ
گلوله پنبه، پنبه دارویین پنبه آغشته به دارو، پر افتاده
فرهنگ لغت هوشیار
سایس
سایس
ادب کننده تربیت کننده، رام کننده، کسی که کارهای جمعی را با تدبیر اداره کند کاردان سیاستمدار، حاکم فرمانروا. یا سایس پنجم رواق. مریخ. (چه در فلک پنجم است)
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.