جدول جو
جدول جو

معنی سبزغطا - جستجوی لغت در جدول جو

سبزغطا
(سَ غِ)
ظاهراً کنایه از آسمان است:
ای یک تنه صد لشکر جرار چو خورشید
کآرایش این دائرۀ سبزغطائی.
خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 446)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سبزطاق
تصویر سبزطاق
کنایه از آسمان، فضای بی پایان و نیلگون که بالای سر ما دیده می شود، رنگ آبی آن رنگ هوایی است که کرۀ زمین را احاطه کرده است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سبزگرا
تصویر سبزگرا
سبزقبا، پرنده ای حرام گوشت کوچک تر از کلاغ دارای پرهای سبز و سرخ، کاسکینه، کاسانه، سبزک، سبزه قبا، کلاغ سبز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سبزقبا
تصویر سبزقبا
سبزه، گیاه سبز، صراحی که از شیشۀ سبز ساخته شده باشد، بنگ
پرنده ای حرام گوشت کوچک تر از کلاغ دارای پرهای سبز و سرخ، کاسانه، سبزک، کاسکینه، سبزگرا، کلاغ سبز، سبزه قبا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سبز پا
تصویر سبز پا
شوم، کسی که هر کجا پا بگذارد بدبختی و مصیبت پیدا شود، مشوم، بدشگون، بداغر، شنار، نامیمون، سبز قدم، خشک پی، پاسبز، بدیمن، بدقدم، نامبارک، تخجّم، مرخشه، شمال، میشوم، منحوس، نافرّخ، نحس، سیاه دست برای مثال نه درد است طبیب ژاژخای است / که گاهی سرخ رو گه سبزپای است (امیرخسرو- مجمع الفرس - سبزپا)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سبزخط
تصویر سبزخط
جوانی که تازه موی پشت لب برآورده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سبزجا
تصویر سبزجا
جای سبز، سبزه زار
فرهنگ فارسی عمید
(سَ گِ / گَ)
سبزقبا. مرغی باشد بسرخی مایل و تاج دار. (برهان). سبزقبا. (آنندراج). اسقع. (بحر الجواهر). مرغی است بقدر گنجشک سبزپر سپیدسر. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(سَ قَ)
مرغی است که آن را سبزک خوانند و آن سبز میباشد بسرخی مایل و تاجی هم دارد. (برهان) (آنندراج). به لغت اصفهانی اسم شقراق است. (تحفۀ حکیم مؤمن). شقرّاق. مرغی است کوچک با خجک های سرخ و سبز و سیاه و سپید. (منتهی الارب). رجوع به سبزگرا و سبزک و سبزه قبا شود، کنایه از بنگ و آن کیفی باشد معروف. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سَ وِ / وَ)
کنایه از آسمان است:
خط سیه کرده تظلم بدر چرخ برید
که شما در خط این سبز وطایید همه.
خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 420)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
کنایه از فلک. (رشیدی)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
شوم قدم. (انجمن آرا) (رشیدی). مرد شوم قدم و نامبارک پی. (برهان). بدقدم. مقابل سپیدپا. رجوع به سبزپای شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از سبزقبا
تصویر سبزقبا
سبزگرا کرکرا از پرند گان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبزقبا
تصویر سبزقبا
((~. قَ))
پرنده ایست حلال گوشت، کوچک تر از کلاغ با پرهای سبز و سرخ، کلاغ سبز هم گویند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سبزخط
تصویر سبزخط
((~. خَ))
موهایی که تازه بر روی و پشت لب نوجوانان پدید آید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سبزپا
تصویر سبزپا
((سَ))
شوم، بدقدم
فرهنگ فارسی معین