معنی سبزخط - فرهنگ فارسی معین
معنی سبزخط
- سبزخط((~. خَ))
- موهایی که تازه بر روی و پشت لب نوجوانان پدید آید
تصویر سبزخط
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با سبزخط
سبز خط
- سبز خط
- نوبروت موهای کمی که بر روی و پشت لب نوجوانان پدید آید، نوجوانی که خط سبز دارد: بچشم کرده ام ابروی ماه سیمایی خیال سبز خطی نقش بسته ام جایی
فرهنگ لغت هوشیار