سبت. معرب آن ’سبذه’ و ’سفط’، سریانی ’سفطا’ و کلمه از فارسی است ’معجمیات عربیه سامیه 222’. ظرفی که از چوب یا از نی یا امثال آن سازند برای حمل میوه واشیاء دیگر. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). ظرفی باشدکه چوبهای باریک و نیز طبقی که در آن میوه و گل گذارند و آن را تفت هم میگویند. (آنندراج) : چو هر دو تهی می برآیند از آب چه عیب آورد مر سبد را سبد. ناصرخسرو. چو سیب رخ نهم بر دست شاهان سبد واپس برد سیب سپاهان. نظامی
سبت. معرب آن ’سبذه’ و ’سفط’، سریانی ’سفطا’ و کلمه از فارسی است ’معجمیات عربیه سامیه 222’. ظرفی که از چوب یا از نی یا امثال آن سازند برای حمل میوه واشیاء دیگر. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). ظرفی باشدکه چوبهای باریک و نیز طبقی که در آن میوه و گل گذارند و آن را تفت هم میگویند. (آنندراج) : چو هر دو تهی می برآیند از آب چه عیب آورد مر سبد را سبد. ناصرخسرو. چو سیب رخ نهم بر دست شاهان سبد واپس برد سیب سپاهان. نظامی
انگور یا میوۀ دیگر که از درخت بچینند و در سبد بگذارند، برای مثال مغ از نشاط سبدچین که مست خواهد شد / کند برابر چرخشت خشت بالینا (عماره - شاعران بی دیوان - ۳۵۲)، بقیۀ میوه که در آخر فصل در شاخه های درخت به جا مانده باشد، پساچین
انگور یا میوۀ دیگر که از درخت بچینند و در سبد بگذارند، برای مِثال مغ از نشاط سبدچین که مست خواهد شد / کند برابر چرخشت خشت بالینا (عماره - شاعران بی دیوان - ۳۵۲)، بقیۀ میوه که در آخر فصل در شاخه های درخت به جا مانده باشد، پساچین
بمعنی پساچین و آن بقیه و تتمۀ میوه و انگوری بود که در آخرهای فصل میوه در باغها و درختها بجا مانده باشد. (برهان) (آنندراج). بقیۀ انگور باشد که جای جای مانده باشد. (صحاح الفرس) (لغت فرس اسدی). آن باقیات انگور و میوه که جابجا در باغ مانده باشد. (شرفنامۀ منیری) : مغ از نشاط سبدچین که مست خواهد شد کند برابر چرخشت خشت بالینا. عمارۀ مروزی. حسود شاه را در باغ امید نمانده ست از ثمر غیر از سبدچین. شمس فخری
بمعنی پساچین و آن بقیه و تتمۀ میوه و انگوری بود که در آخرهای فصل میوه در باغها و درختها بجا مانده باشد. (برهان) (آنندراج). بقیۀ انگور باشد که جای جای مانده باشد. (صحاح الفرس) (لغت فرس اسدی). آن باقیات انگور و میوه که جابجا در باغ مانده باشد. (شرفنامۀ منیری) : مغ از نشاط سبدچین که مست خواهد شد کند برابر چرخشت خشت بالینا. عمارۀ مروزی. حسود شاه را در باغ امید نمانده ست از ثمر غیر از سبدچین. شمس فخری
این کلمه نام سبزی یا گیاهی است که غیرخودرو بوده و در تاریخ قم در دو مورد آمده و مؤلف آن ردیف شنبلیده و کسن که کرسنه و گاودانه باشد آورده و ظاهراً احتمال میرود که مصحف ’شبدر، شفدر’ باشد که گیاهی است که حیوان بیشتر خورد: شنبلیده و کسن و سبدز در همه رستاقها بهر جریبی نه درهم و دانگی. (تاریخ قم ص 119). شنبلیده و کسن وسبدز در همه رساتیق نه درهم. (تاریخ قم ص 112)
این کلمه نام سبزی یا گیاهی است که غیرخودرو بوده و در تاریخ قم در دو مورد آمده و مؤلف آن ردیف شنبلیده و کسن که کرسنه و گاودانه باشد آورده و ظاهراً احتمال میرود که مصحف ’شبدر، شفدر’ باشد که گیاهی است که حیوان بیشتر خورد: شنبلیده و کسن و سبدز در همه رستاقها بهر جریبی نُه درهم و دانگی. (تاریخ قم ص 119). شنبلیده و کسن وسبدز در همه رساتیق نُه درهم. (تاریخ قم ص 112)
نام یکی از دهستانهای هفتگانه بخش بانۀ شهرستان سقز. این دهستان در شمال خاوری قصبۀ بانه واقع شده، راه شوسۀ بانه به سقز از وسط آن میگذرد. محدود است از شمال و شمال خاوری بدهستان میرده از بخش مرکزی سقز، از جنوب بدهستان پهلوی دژ، از جنوب باختر بدهستان پشت آربابا، از شمال باختر بدهستان شوی. منطقه ای است کوهستانی جنگلی، هوای آن سرد و زمستان بسیار سرد و طولانی است. بلندترین قلۀ کوه دهستان در شمال باختر گردنۀ خان واقع شده و ارتفاع آن از سطح اقیانوس 2700 متر است. ارتفاع قله در شمال دهستان 2368 و ارتفاع گردنۀ خان از سطح دریا 2196 متر است. سرچشمۀ رود خانه بانه از دره های این دهستان سرچشمه می گیرد. محصول عمده آن غلات، توتون، محصولات جنگلی از قبیل مازوج، گزانگبین، کتیرا، زغال چوب است. زبان مادری سکنۀ دهستان کردی است. این دهستان از 11 آبادی کوچک تشکیل شده. سکنۀ آن 1000 تن است. قراء مهم آن بشرح زیر است: سبدلو، بنه خوی، بلوه، مجسه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
نام یکی از دهستانهای هفتگانه بخش بانۀ شهرستان سقز. این دهستان در شمال خاوری قصبۀ بانه واقع شده، راه شوسۀ بانه به سقز از وسط آن میگذرد. محدود است از شمال و شمال خاوری بدهستان میرده از بخش مرکزی سقز، از جنوب بدهستان پهلوی دژ، از جنوب باختر بدهستان پشت آربابا، از شمال باختر بدهستان شوی. منطقه ای است کوهستانی جنگلی، هوای آن سرد و زمستان بسیار سرد و طولانی است. بلندترین قلۀ کوه دهستان در شمال باختر گردنۀ خان واقع شده و ارتفاع آن از سطح اقیانوس 2700 متر است. ارتفاع قله در شمال دهستان 2368 و ارتفاع گردنۀ خان از سطح دریا 2196 متر است. سرچشمۀ رود خانه بانه از دره های این دهستان سرچشمه می گیرد. محصول عمده آن غلات، توتون، محصولات جنگلی از قبیل مازوج، گزانگبین، کتیرا، زغال چوب است. زبان مادری سکنۀ دهستان کردی است. این دهستان از 11 آبادی کوچک تشکیل شده. سکنۀ آن 1000 تن است. قراء مهم آن بشرح زیر است: سبدلو، بنه خوی، بلوه، مجسه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
مرکز دهستان سبدلو از بخش بانۀ شهرستان سقز واقع در 10 هزارگزی شمال خاوری بانه کنار شوسۀ بانه به سقز. هوای آن سرد. دارای 140 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات، توتون، کتیرا و شغل اهالی زراعت، زغال فروشی. راه آن اتومبیل رو است و پاسگاه ژاندارمری دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
مرکز دهستان سبدلو از بخش بانۀ شهرستان سقز واقع در 10 هزارگزی شمال خاوری بانه کنار شوسۀ بانه به سقز. هوای آن سرد. دارای 140 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات، توتون، کتیرا و شغل اهالی زراعت، زغال فروشی. راه آن اتومبیل رو است و پاسگاه ژاندارمری دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)