- ساگو
- ساجو نان (درخت)
معنی ساگو - جستجوی لغت در جدول جو
- ساگو
- مادۀ نشاسته ای خوراکی که از مغز ساقۀ نوعی نخل به دست می آید و برای آهار زدن پارچه به کار می رود
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ریسمانی است در غایت استحکام که از لیف خرما باشد
تازی از فرانسوی درخت نان درخت نان درخت ساگو
جامه سفید و تنک که از آن دستار و لباس زنانه درست میکردند
ذرت خوشه ای
واگفت، بازگفت، بازگفت سخن شنیده
واگو کردن: سخن شنیده را بازگفتن
واگو کردن: سخن شنیده را بازگفتن
لیف خرما، ریسمانی که از لیف خرما بافته شود، ریسمان علفی محکم، نخی رنگین که در نجاری موقع اره کردن چوب و تخته برای آنکه راست بریده شود به کار می برند، برای مثال از راستی چنان که ره او را / گویی زده ست مسطره و سازو (فرخی - ۴۵۴)
باز گفت سخن شنیده، بازتاب صوت در داخل گنبد حمام یا درکوه: (درین گلخن برآید از در و بام صدای کودک و واگوی حمام) (زلالی آنند)، تکرار بیت یا مصراعی که توسط دسته ای خوانده میشود توسط دسته دیگر
((گُ))
فرهنگ فارسی معین
غذایی که از گوشت ران گوساله یا گوسفند، هویج، سیب زمینی، لوبیا سبز و مانند آن ها تهیه شود
پرنده ای است سیاه رنگ کمی بزرگتر از سار که خال های سفید هم دارد
جامه سفید و تنگ که از آن دستار و لباس زنانه درست می کردند
پارچۀ سفید و نازکی بوده که از آن دستار و جامۀ زنانه می دوخته اند
گندابرو
درختی است زیبا از تیره شاه پسند دارای برگهایی پهن کامل متقابل که در سطح تحتانی رگبرگهایش کاملا برجسته و نمایانند. گلهایش منظم و دارای آرایش گرزن و خوراکی است. چوب این درخت بسیار مرغوب و مقاوم است و در ساختمان کشتیها بکار میرود دلب هندی
آنچه در قدیم پادشاهان قوی از پادشاهان ضعیف یا شکست خورده می گرفتند، باج، خراج، برای مثال چنان بد که هرسال یک چرم گاو / ز کاول همی خواستی باژوساو (فردوسی - ۵/۴۴۴)
سان، ساوه، خردۀ زر، زر سوده و ریزه ریزه، زر خالص، خالص،برای مثال باد را کیمیای سوده که داد / که از او زر ساو گشت گیا (فرخی - ۳)
سان، ساوه، خردۀ زر، زر سوده و ریزه ریزه، زر خالص، خالص،
ساج، درختی شبیه درخت چنار با برگ های پهن و نوک تیز و گل های کوچک و میوه ای شبیه پسته که چوب آن زیبا بسیار سخت محکم و بادوام است و برای ساختن بعضی از اشیای چوبی به کار می رود
لوله کشی زیرزمینی که فاضلاب در آن می ریزد
نوعی خورشت مانند آش که بیشتر در مازندران متداول است
خراج، باج، سا
براده زر، ریزه زر
خالص، ناب، بدون آمیختگی