- ساریان (دخترانه)
- نام روستایی در نزدیکی مشهد
معنی ساریان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بمعنی ساربان است که شتردار باشد
محافظت کننده و نگاه دارنده شتر
سراینده، در حال سرودن
سالها، جمع واژۀ سال برای مثال چنان زی کزآن زیستن سالیان / تو را سود و کس را نباشد زیان (نظامی۵ - ۷۸۰)
در حال سرودن، در حال آوازخوانی
نگهبان شتر، شتربان، اشتربان، شتردار
ساربان، نگهبان شتر، شتربان، اشتربان، شتردار
نگهبان شتر، شتربان
جمع سری، جویکان
هنگام شب رفتن، اثر کردن و جاری شدن چیزی در اجزای چیز دیگر
ابتداء، آغاز
پسوند متصل به واژه به معنای جای بسیاری و فراوانی چیزی مثلاً چشمه ساران، شاخساران، کوهساران، سر، برای مثال گوید آن رنجور ای یاران من / چیست این شمشیر بر ساران من؟ (مولوی - ۳۴۱)
پشتیبانان، پیروان
از جانوران ملخ دریایی میگو از گیاهان: بابونه سگ میگو، بابونه سگ
دریاییان
جمع ذاریه، بادها
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
مکان روباز، مکانی نزدیک سلیمانیه محل یکی از جنگهای شیخ محمود حفید با انگلستان (نگارش کردی:بازیان)
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
محترم، لایق، دارای روح بزرگ، نام سردار افراسیاب، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور تورانی و از سپاهیان افراسیاب تورانی، نام یکی از سرداران دوره ماد
اعراب
کالا، مانه (اثاث خانه) کالا متاع مال التجاره، اثاث البیت اثاثه خانه
ر (بارید بارد خواهد بارید ببار بارنده باران باریده بارش باراندن بارانیدن) فرود آمدن باران برف تگرگ و مانند آن