جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با باریزان

باریکان

باریکان
دهی است از دهستان جم بخش کنگان شهرستان بوشهر که در 66 هزارگزی شمال خاور کنگان کنارراه عمومی کنگان به پشتکوه در جلگه واقع است، هوایش معتدل و دارای 485 تن سکنه میباشد، آبش از قنات و محصولش غلات، خرما و شغل مردمش زراعت و صنایع دستی اهالی گلیم بافی است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
دهی است جزء دهستان وسط بخش طالقان شهرستان طهران که در 3 هزارگزی جنوب مرکز بخش و یک هزارگزی جنوب راه فرعی شهرک به صمغآباد قرار دارد، منطقه ای است سردسیر با 286 تن سکنه، صنایع دستی اهالیش قالیچه و گلیم، و کرباس بافی وراهش مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

باردزان

باردزان
باردسن. همان ابن دیصانست نزد اروپائیان. رجوع به ابن دیصان در همین لغت نامه و دایرهالمعارف اسلام (ابن دیصان) و لاروس قرن بیستم و ایران باستان ج 1 ص 96 و ج 3 ص 2181، 2182، 2587، 2590 و قاموس الاعلام ترکی ج 2 (باردسان) شود
لغت نامه دهخدا

بابیزان

بابیزان
بابیزَن. کفیل و ضامن و میانجی، را گویند. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا). میانجی، و آنرا بابیذان نیز گویند. بتازیش ضمان (ظ: ضامن خوانند. (شرفنامۀ منیری) (شعوری ج 1 ص 179).
لغت نامه دهخدا

کاریزان

کاریزان
دهی از دهستان کاریزنو بالاجام بخش تربت جام شهرستان مشهد، واقع در 54هزارگزی شمال باختری تربت جام و 15هزارگزی باختر مالرو عمومی تربت جام به فریمان، کوهستانی و معتدل و سکنۀ آن 634 تن است، قنات دارد، محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

بیریفان

بیریفان
دوشیدن شیر گوسفند توسط دختران در کوهستان هنگام بهار (نگارش کردی: بریان)
بیریفان
فرهنگ نامهای ایرانی