مرکب و سیاهی باشد که در دوات کنند وبه عربی حبر و مداد خوانند. (برهان). سیاهی باشد که بدان کتابت کنند و آن را زکاب نیز گویند و به تازی حبر و مداد نامند. (فرهنگ جهانگیری). مرکب و سیاهی باشد که در دوات کنند و آن را زگاله نیز گویند. (از انجمن آرا) (از آنندراج). مداد. زکاب. مرکب. سیاهی. دوات تحریر. (ناظم الاطباء). مرکب. دودۀ مرکب. دوده. نقس. سیاهی. مداد. حبر. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). (از: زگال + آب). (حاشیۀ برهان چ معین) : آن زگالاب و سپندی که عرض دفع نکرد هم بدان پیره زن مخرقه خر باز دهید. خاقانی (از فرهنگ جهانگیری). هان رفیقان نشره آبی یا زگالابی بساز کز دل و چهره زگال و زعفران آورده ام. خاقانی (از فرهنگ جهانگیری)
مرکب و سیاهی باشد که در دوات کنند وبه عربی حبر و مداد خوانند. (برهان). سیاهی باشد که بدان کتابت کنند و آن را زکاب نیز گویند و به تازی حبر و مداد نامند. (فرهنگ جهانگیری). مرکب و سیاهی باشد که در دوات کنند و آن را زگاله نیز گویند. (از انجمن آرا) (از آنندراج). مداد. زکاب. مرکب. سیاهی. دوات تحریر. (ناظم الاطباء). مرکب. دودۀ مرکب. دوده. نقس. سیاهی. مداد. حبر. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). (از: زگال + آب). (حاشیۀ برهان چ معین) : آن زگالاب و سپندی که عرض دفع نکرد هم بدان پیره زن مخرقه خر باز دهید. خاقانی (از فرهنگ جهانگیری). هان رفیقان نشره آبی یا زگالابی بساز کز دل و چهره زگال و زعفران آورده ام. خاقانی (از فرهنگ جهانگیری)
سگ آبی، حیوانی پستاندار از راستۀ جوندگان با سر گرد، گوشهای کوچک، پاهای پرده دار، دم پهن پوست لطیف و موهای خرمایی که در آب به خوبی شنا می کند و در کنار رودخانه ها به طور دسته جمعی خانه های محکم دو طبقه برای خود می سازند، در زیر شکمش غده ای معروف به جند بیدستر یا خایۀ سگ آبی قرار دارد که در طب قدیم به کار می رفت، ویدستر، قندس، بیدست، بادستر، سقلاب، هزد، سمور آبی، بیدستر
سَگِ آبی، حیوانی پستاندار از راستۀ جوندگان با سر گِرد، گوشهای کوچک، پاهای پرده دار، دم پَهن پوست لطیف و موهای خرمایی که در آب به خوبی شنا می کند و در کنار رودخانه ها به طور دسته جمعی خانه های محکم دو طبقه برای خود می سازند، در زیر شکمش غده ای معروف به جندِ بیدستر یا خایۀ سگ آبی قرار دارد که در طب قدیم به کار می رفت، ویدَستَر، قُندُس، بیدَست، بادَستَر، سَقلاب، هَزَد، سَمورِ آبی، بیدَستَر
قیصر روم متولد در تراسین بسال 3 قبل از میلاد وی جانشین نرون شد و هفت ماه (از 68 تا 69 میلادی) سلطنت کرد وی خشن و سرسخت بود و بدست سرباز پرتورین های (قراولان) امپراتوری کشته شد، رجوع به جالباس شود
قیصر روم متولد در تِراسین بسال 3 قبل از میلاد وی جانشین نرون شد و هفت ماه (از 68 تا 69 میلادی) سلطنت کرد وی خشن و سرسخت بود و بدست سرباز پرتورین های (قراولان) امپراتوری کشته شد، رجوع به جالباس شود
دهی است از دهستان شهرویران بخش حومه شهرستان مهاباد، واقع در 34 هزارگزی شمال خاوری مهاباد و 8 هزارگزی شمال شوسۀ مهاباد به میاندوآب. هوای آن معتدل و دارای 276 تن سکنه است. آب آنجا از سیمین رود تأمین میشود و محصول آن غلات و چغندر و حبوبات و توتون، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان شهرویران بخش حومه شهرستان مهاباد، واقع در 34 هزارگزی شمال خاوری مهاباد و 8 هزارگزی شمال شوسۀ مهاباد به میاندوآب. هوای آن معتدل و دارای 276 تن سکنه است. آب آنجا از سیمین رود تأمین میشود و محصول آن غلات و چغندر و حبوبات و توتون، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد، واقع در 6هزارگزی باختری کوهدشت و 6هزارگزی شمال باختری راه شوسۀ خرم آباد به کوهدشت، جلگه و معتدل و مالاریائی است و دارای 180 تن سکنه است، آب آن از چاه است و محصول آنجا غلات و لبنیات و پشم، شغل مردم آن زراعت وگله داری و صنایع دستی زنان آنجا سیاه چادربافی است وراه آن اتومبیل رو است و ساکنین از طایفه شیراوندند و چادرنشین هستند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد، واقع در 6هزارگزی باختری کوهدشت و 6هزارگزی شمال باختری راه شوسۀ خرم آباد به کوهدشت، جلگه و معتدل و مالاریائی است و دارای 180 تن سکنه است، آب آن از چاه است و محصول آنجا غلات و لبنیات و پشم، شغل مردم آن زراعت وگله داری و صنایع دستی زنان آنجا سیاه چادربافی است وراه آن اتومبیل رو است و ساکنین از طایفه شیراوندند و چادرنشین هستند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان دینور بخش صحنه شهرستان کرمانشاهان که در 33 هزارگزی شمال باختری صحنه و در 9 هزارگزی باختر شوسه کرمانشاهان به سنقر واقع شده، دامنه و سردسیر است، 85 تن سکنه دارد، آبش از چشمه و محصولش غلات دیمی و توتون و تریاک است، شغل اهالی زراعت و راهش مالرو است، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5) دهی است از دهستان ماهیدشت بالا بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان که در 2 هزارگزی خاور گلیم کبود واقع شده و فعلاً مخروبه است، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5) نام محلی است در کنار راه همدان و کرمانشاه میان سیه کله و نوکان که در 548500 گزی تهران واقع شده
دهی است از دهستان دینور بخش صحنه شهرستان کرمانشاهان که در 33 هزارگزی شمال باختری صحنه و در 9 هزارگزی باختر شوسه کرمانشاهان به سنقر واقع شده، دامنه و سردسیر است، 85 تن سکنه دارد، آبش از چشمه و محصولش غلات دیمی و توتون و تریاک است، شغل اهالی زراعت و راهش مالرو است، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5) دهی است از دهستان ماهیدشت بالا بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان که در 2 هزارگزی خاور گلیم کبود واقع شده و فعلاً مخروبه است، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5) نام محلی است در کنار راه همدان و کرمانشاه میان سیه کله و نوکان که در 548500 گزی تهران واقع شده
آب آمیخته با گل. آبی که از گل سرخ استخراج کنند و معطر است: گل در میان کوزه بسی درد سر کشید تا بهر دفع دردسر آخر گلاب شد، (مرزبان نامه) توضیح بعضی در شعر ذیل از خاقانی: از نوحه جغد الحق ماییم بدردسر از دیده گلابی کن درد سرما بنشان. (خاقانی) گلاب بکسر اول خوانند. بیتی که در بالا از مرزبان نامه نقل شد و شواهد بسیار دیگر موید آنست که گلاب بضم درین مورد صحیح است، آبی که از هر نوع گل استخراج کنند: گلاب کسنج. یا گلاب چشم. اشک سرشک. یا گلاب شکر. نوعی شیرینی که در درون آن شربتی معطر بگلاب کنند. عرق گل، گل سرخ یا محمدی
آب آمیخته با گل. آبی که از گل سرخ استخراج کنند و معطر است: گل در میان کوزه بسی درد سر کشید تا بهر دفع دردسر آخر گلاب شد، (مرزبان نامه) توضیح بعضی در شعر ذیل از خاقانی: از نوحه جغد الحق ماییم بدردسر از دیده گلابی کن درد سرما بنشان. (خاقانی) گلاب بکسر اول خوانند. بیتی که در بالا از مرزبان نامه نقل شد و شواهد بسیار دیگر موید آنست که گلاب بضم درین مورد صحیح است، آبی که از هر نوع گل استخراج کنند: گلاب کسنج. یا گلاب چشم. اشک سرشک. یا گلاب شکر. نوعی شیرینی که در درون آن شربتی معطر بگلاب کنند. عرق گل، گل سرخ یا محمدی
چوب و دیگر اندامهای گیاهی و نیز انساج حیوانی نیم سوخته که قسمت اعظم ترکیبات آنهاتبدیل به کربن شده باشد فحم انگشت زگال. توضیح: این کلمه را بغلط) زغال (نویسند. یا زغال استخوان زغال نباتی. یا زغال چوبی زغال نباتی این زغال را از چوبهایی که در ترکیب آنها صمغ یا زرین تهیه به حداقل باشد (مانند چوب درخت تبریزی و شاه بلوط) تهیه کنند. یا زغال حیوانی زغالی که از نتیجه سوختن انساج و اندامهای حیوانی (ماننداستخوان و غضروف و غیره) حاصل شود این زغال را در تصفیه مواد رنگین بکار برند. یا زغال خالص زغال قند و آن از تکلیس قند به دست میاید. یا زغال دوده زغالی است بی شکل که از سوزانیدن تربانتین قطران نفت و لاستیک در هوای هوای کم به دست می آید. دوده پست برای نقاشی برنگ سیاه و دوده های مرغوب (مانند دوده استیلن) برای تهیه واکس و مرکب چاپ مصرف میشود، زغال مخصوصی است برای طراحی. نقاش پیش از اینکه تابلو را رنگ آمیزی کند با زغال طرح مخصوصی میریزد و سپس شروع به رنگ آمیزی میکند ولی نقاش ماهر با همان رنگ مخلوط شده مقصود خود را مجسم میسازد
چوب و دیگر اندامهای گیاهی و نیز انساج حیوانی نیم سوخته که قسمت اعظم ترکیبات آنهاتبدیل به کربن شده باشد فحم انگشت زگال. توضیح: این کلمه را بغلط) زغال (نویسند. یا زغال استخوان زغال نباتی. یا زغال چوبی زغال نباتی این زغال را از چوبهایی که در ترکیب آنها صمغ یا زرین تهیه به حداقل باشد (مانند چوب درخت تبریزی و شاه بلوط) تهیه کنند. یا زغال حیوانی زغالی که از نتیجه سوختن انساج و اندامهای حیوانی (ماننداستخوان و غضروف و غیره) حاصل شود این زغال را در تصفیه مواد رنگین بکار برند. یا زغال خالص زغال قند و آن از تکلیس قند به دست میاید. یا زغال دوده زغالی است بی شکل که از سوزانیدن تربانتین قطران نفت و لاستیک در هوای هوای کم به دست می آید. دوده پست برای نقاشی برنگ سیاه و دوده های مرغوب (مانند دوده استیلن) برای تهیه واکس و مرکب چاپ مصرف میشود، زغال مخصوصی است برای طراحی. نقاش پیش از اینکه تابلو را رنگ آمیزی کند با زغال طرح مخصوصی میریزد و سپس شروع به رنگ آمیزی میکند ولی نقاش ماهر با همان رنگ مخلوط شده مقصود خود را مجسم میسازد