جدول جو
جدول جو

معنی رودکده - جستجوی لغت در جدول جو

رودکده
(کَ دَ / دِ)
وادی. (مهذب الاسماء). رودخانه. بستر رود: رود بر دو ضرب است یکی طبیعی است و دیگر صناعی، اما رود صناعی آن است که رودکده های او بکنده اندو آب بیاورده اند. (حدود العالم). و رودکدۀ وی جایی فراخ شده و جایی تنگ. (حدود العالم). گوسفندان را شبان در رودکده ای بداشت... بارانی عظیم ببارید و سیلی سخت بیامد و اندر این رودکده افتاد. (قابوسنامه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رودابه
تصویر رودابه
(دخترانه)
فرزند تابان، زن پسرزا، نام قلعه ای در غرب ایران، مرکب از رود (فرزند) + آبه (روشنی)، از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر سیندخت و مهراب کابلی، همسر زال زر و مادر رستم پهلوان شاهنامه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از روینده
تصویر روینده
آنچه از زمین بروید و سبز شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روییده
تصویر روییده
رسته، گیاهی که از زمین سر درآورده و سبز شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روبنده
تصویر روبنده
پارچه ای مستطیل شکل برای پوشاندن صورت، نقاب، روبند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دودزده
تصویر دودزده
چیزی که دود به آن رسیده و رنگ دود یا بوی دود گرفته باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوداکده
تصویر سوداکده
سوداجای، سوداخانه، تجارتخانه، جای سوداگری، محل داد و ستد
فرهنگ فارسی عمید
ویژگی کار نادرستی که خود شخص بدون مداخله و مشورت دیگری انجام داده است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روبیده
تصویر روبیده
جاروب شده، روفته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رندیده
تصویر رندیده
تراشیده، رنده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روبیده
تصویر روبیده
جاروب شده روفته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رندنده
تصویر رندنده
آنکه برندد آنکه رنده کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روینده
تصویر روینده
آنچه بروید آنچه رشد و نمو کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
مدخن
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
Steaming
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
fumant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
парящий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
אדים
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
بخار
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
বাষ্পীয়
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
ไอน้ำ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
moshi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
buharlı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
증기 나는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
蒸気の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
beruap
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
भाप
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
dampfend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
dampend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
humeante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
fumante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
fumegante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
蒸汽的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
пара
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
parujący
دیکشنری فارسی به لهستانی