معنی روییده
روییده
رسته، گیاهی که از زمین سر درآورده و سبز شده
تصویر روییده
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با روییده
روییده
روییده
رُسته. نموکرده. سبزشده و برآمده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
پوییده
پوییده
مفعول
فرهنگ واژه فارسی سره
روبیده
روبیده
جاروب شده روفته
فرهنگ لغت هوشیار
روینده
روینده
آنچه بروید آنچه رشد و نمو کند
فرهنگ لغت هوشیار
رویینه
رویینه
هرچیز که از روی ساخته شده باشد، محکم استوار
فرهنگ لغت هوشیار
روییدن
روییدن
سر زدن از زمین، سبز شدن
فرهنگ لغت هوشیار
روینده
روینده
آنچه از زمین بروید و سبز شود
فرهنگ فارسی عمید
رویینه
رویینه
ساخته شده از روی، محکم، استوار
فرهنگ فارسی معین
روییدن
روییدن
نمو کردن، رشد کردن
فرهنگ فارسی معین