- رواث (رَوْ وا)
شکنبه پز. سیرابی فروش. (یادداشت مؤلف)
معنی رواث - جستجوی لغت در جدول جو
- رواث
به یونانی خشخاش سیاه است. (فهرست مخزن الادویه)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
وارث ها، کسانی که از دیگری چیزی به ارث می برند، ارث برنده ها، میراث برها، جمع واژۀ وارث
ریواس، گیاهی علفی و پایا با ساقه های نازک سفید و ترش مزه که مصرف خوراکی دارد، چکری، زرنیله، ریواج، ریباس
پیش خانه، پیشگاه خانه، سقف پیش خانه، سایه بان، راهرو و مدخل سقف دار در داخل عمارت
ایوان، بالاخانه که جلو آن باز باشد و در پیش آن ستون هایی برای نگاهداشتن سقف آن بر پا کرده باشند، صفّه، ستاوند، ستافند، ستاویز، ستاوین، خیری
رواق چرخ (زبرجد، فلک، کبود، نیلگون): کنایه از آسمان
ایوان، بالاخانه که جلو آن باز باشد و در پیش آن ستون هایی برای نگاهداشتن سقف آن بر پا کرده باشند، صفّه، ستاوند، ستافند، ستاویز، ستاوین، خیری
رواق چرخ (زبرجد، فلک، کبود، نیلگون): کنایه از آسمان
روا شدن، روایی یافتن، روان بودن، در جریان داد و ستد بودن پول و کالا، روا، روان
(اَرْ)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ روث و روثه، سرگین اسب: در آن ایام (قحط نیشابور) مردمی دیدمی که در مساقط ارواث تتبع وتفحص دانه ها کردندی. (ترجمه تاریخ یمینی ص 326)
آب خوشگوار، ریسمان بار چشم نواز، دیدار، آبرو حسن منظر زیبا رویی جمال، دیدار نیکو، چهره صورت، آبرو
