- رهیده
- نجات یافته خلاص شده
معنی رهیده - جستجوی لغت در جدول جو
- رهیده
- رهاشده، آزاد شده، نجات یافته
- رهیده ((رَ دِ))
- نجات یافته
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
واصله
داده شده، بخشش از طرفین
خاشکدان (صندوق دخل صندوق نگاهداری رسیدها و چک ها)
فرنی از خوردنی ها، سر شیر
آمده، وارده
شاخه خوابانده
بالش کوچکی که خمیر نان را بر بالای آن گستراند و بر تنور بندند
ترسیده و گریخته، احتراز کرده بسبب نفرت و کراهت
گرویی گروگان مونث رهین مرهونه زن گروی زن گروگان جمع رهائن (رهاین)
نجات یافتن، آزاد شدن، خلاص شدن
نازکی
آنچه به گرو گذاشته شده، گروی
مؤنث واژۀ شهید، کشته شده در راه خدا
رها شدن، رهایی یافتن، آزاد شدن، نجات یافتن
کوبیده و نرم شده، میوۀ خراب شده، کنایه از خسته و کوفته
له شده
بالشتکی که خمیر نان را روی آن پهن و نازک می کنند و به تنور می زنند، بالشتک
رنگ شده
رم کرده، گریخته
آمده، به دست آمده، ویژگی میوهای که نموش کامل شده و موقع چیدن و خوردن آن باشد
спелый
зрілий
dojrzały
maduro
maturo