نجات یافته. خلاص شده. (فرهنگ فارسی معین). فائز. مستخلص. (یادداشت مؤلف). منجو. (منتهی الارب) : انهیار، رهیده شدن. انقیاص، رهیده شدن. انبشاق، رهیده شدن بندآب. (تاج المصادر بیهقی). هور، رهیده شدن. (دهار)
نجات یافته. خلاص شده. (فرهنگ فارسی معین). فائز. مستخلص. (یادداشت مؤلف). منجو. (منتهی الارب) : انهیار، رهیده شدن. انقیاص، رهیده شدن. انبشاق، رهیده شدن بندآب. (تاج المصادر بیهقی). هور، رهیده شدن. (دهار)