معنی رزیده
رزیده
رنگ شده
تصویر رزیده
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با رزیده
رزیده
رزیده
رنگ شده و لکه شده. (ناظم الاطباء). رنگ کرده. (آنندراج) (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
رسیده
رسیده
واصله
فرهنگ واژه فارسی سره
گزیده
گزیده
مختصرا، خلاصه، اجمالی
فرهنگ واژه فارسی سره
ارزیده
ارزیده
قیمت کرده، قیمت شده
فرهنگ لغت هوشیار
ربیده
ربیده
خاشکدان (صندوق دخل صندوق نگاهداری رسیدها و چک ها)
فرهنگ لغت هوشیار
رغیده
رغیده
فرنی از خوردنی ها، سر شیر
فرهنگ لغت هوشیار
رسیده
رسیده
آمده، وارده
فرهنگ لغت هوشیار
رقیده
رقیده
شاخه خوابانده
فرهنگ لغت هوشیار
رفیده
رفیده
بالش کوچکی که خمیر نان را بر بالای آن گستراند و بر تنور بندند
فرهنگ لغت هوشیار