- رهبان
- کسی که در دیر به عبادت مشغول باشد، ترسکار، زاهد و پرهیزگار، پارسای ترسایان
معنی رهبان - جستجوی لغت در جدول جو
- رهبان
- نگهبان راه، نگه دارندۀ راه
- رهبان
- کسی که در دیر به سر می برد و به عبادت مشغول است، راهب، پارسا و عابد مسیحی، دیرنشین، جمع راهب، راهب
- رهبان ((رُ))
- راهب، جمع رهابین
- رهبان ((رَ))
- زاهد، ترسا، کسی که از خدا بسیار بترسد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نگهبان ده کدخدا
محافظ و نگاهبان راه
در تازی دو ماه رجب و شعبان را گویند
جمع راکب، سواران شتر و اسب
نوار ابریشمی
در حال خراب شدن و فرو ریختن
چشمداشت، بیوسیدن (انتظار کشیدن)، نگهبانی، افسار کردن رقبانی ستبر گردن مرد
محافظ باغ انگور نگهبان رز، باغبان
خوف، ترس
جمع شهاب، زبانه های آتش گل خورشیدی
نگه دارندۀ راه، نگهبان راه
نگهبان رز، پرورش دهندۀ درخت انگور
رمبیدن، رمبنده، در حال خراب شدن و فروریختن
تشنه، انسان یا حیوان که احتیاج به نوشیدن آب دارد
راکب ها، سوارها، سواران بر اسب یا شتر، جمع واژۀ راکب
روبنده، درحال روبیدن
نواری که برای زیبایی به دور چیزی می بندند
نواری که برای زیبایی به دور چیزی می بندند
سختی گرمی، زبانه آتش، روز گرم، زبانه زدن آتش شبر زدن
گریستن
نوار
نگهبان ده، کدخدا
ناخدا، یعنی مهتر ملاحان
گرو بستن، شرط بستن، شرط بندی در اسب دوانی
جمع رهن، گرو
هیرسایی
گوشه نشینی و ترک دنیا و چشم پوشی از لذتهای آن