معنی شهبان
- شهبان(پسرانه)
- برادر زرین ملک در داستان ملک بهمن
واژههای مرتبط با شهبان
شهبان
- شهبان
- جمع شهاب، زبانه های آتش گل خورشیدی
شهبان
- شهبان
- جَمعِ واژۀ شِهاب. (منتهی الارب). رجوع به شِهاب شود
شهبان
- شهبان
- عِض ّ. عُض ّ. (منتهی الارب). درختی است مانند ثمام. (اقرب الموارد)
شیبان
- شیبان
- از قبایل عرب
شهربان
- شهربان
- حاکم شهر
شهران
- شهران
- نام یکی از خردمندان ایرانی در زمان یزدگرد پادشاه ساسانی، از شخصیتهای شاهنامه
شهبانو
- شهبانو
- شاه بانو ملکه، همسر شاه
شهبال
- شهبال
- پر بزرگ پرندگان، بزرگترین پر پرنده
شهباز
- شهباز
- درخورشاه، لایق شاه، شاه باز نوعی باز سفید رنگ و شکاری
