- رمانان
- فرانسوی بازمان
معنی رمانان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ترساندن و گریزاندن
رم دادن، ترساندن و گریزاندن
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
ماندانا، عنبر سیاه، نام دختر آستیاگس آخرین پادشاه ماد و همسر کمبوجیه و مادر کوروش پادشاه هخامنشی
همچنان
عاجز شدن
فلاسک
تثنیه اذان (در حالت رفعی) : اذان و اقامه
ناتوان شدن
سپاسگذاری
کماکان
چوب چاه دو چوب است که بر سر چاه نهند و چرخ چاه بر آن گذارند
رسانیدن، کسی یا چیزی را بجائی یا نزد کسی بردن، فرستادن
نارک خوراکی از دانه انار
رم دادن گریزاندن، متنفر ساختن
اناریان
جمع روشن، ستارگان
نجات دادن خلاص کردن (از قید و بند)
هشتاد ثمانون
هشتاد
در سیر و خرام آوردن خرامانیدن، خوش خرامیدن بناز و کشی راه رفتن
جمع امانت
منت گذاشتن
نوعی سنگ سخت و تیزه مایل بسرخی حجر حدیدی صندل جدیدی
کج کردن
دو رسته از درختان یا از مردم
ستارگان مثلاً روشنان فلک
سپاسگزار بودن، سپاس داشتن
خم کردن، خم دادن، کج کردن، برای مثال خماند شما را همان روزگار / نماند خمانیده هم پایدار (فردوسی۱/۱۱۳)
هشتاد، هشت ده تا، عدد «۸۰»
رها کردن، آزاد کردن، نجات دادن
گرمابه، گرمابه بان، استاد حمامی