معنی ماندان
- ماندان(دخترانه)
- ماندانا، عنبر سیاه، نام دختر آستیاگس آخرین پادشاه ماد و همسر کمبوجیه و مادر کوروش پادشاه هخامنشی
واژههای مرتبط با ماندان
ماندان
- ماندان
- دختر ازدهاک پادشاه ماد و زن کبوجیه پادشاه فارس و مادر کورش بزرگ، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، دختر آستیاژ بود که بعدها با کمبوجیۀ اول پادشاه پارس عروسی کرد و کورش از وی زاده شد، و رجوع به ایران باستان ج 1 ص 234، 245 و 264 و ایرانشهر ج 1 ص 292 شود
ماندانا
- ماندانا
- عنبر سیاه، دختر آژدهاک ، دختر آستیاگس آخرین پادشاه ماد و همسر کمبوجیه و مادر کوروش پادشاه هخامنشی
خاندان
- خاندان
- آل
خاندان
- خاندان
- آل، قبیله، اهلیت، عترت، خانمان، خانواده
مانداب
- مانداب
- جایی که آب در آن بماند و متعفن شود
ناندان
- ناندان
- جای نان، ظرف نان، کنایه از محل رزق وروزی
کماندان
- کماندان
- فرمانده، افسر ارتش که به عده ای سرباز فرمان می دهد، آنکه فرمان بدهد، فرمان دهنده، حاکم
کماندان
- کماندان
- سرکرده، فرماندار
مانداب
- مانداب
- جایی که آب آن راکد و متعفن باشد
