جدول جو
جدول جو

معنی رماندن

رماندن((رَ دَ))
ترساندن، گریزاندن، متنفر ساختن، رمانیدن
تصویری از رماندن
تصویر رماندن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با رماندن

رماندن

رماندن
رم دادن. رمانیدن. تنفیر. تار کردن. تار و مار کردن. رجوع به رمانیدن شود
لغت نامه دهخدا

رساندن

رساندن
رسانیدن، کسی یا چیزی را بجائی یا نزد کسی بردن، فرستادن
رساندن
فرهنگ لغت هوشیار