جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با رماندن

رماندن

رماندن
رم دادن. رمانیدن. تنفیر. تار کردن. تار و مار کردن. رجوع به رمانیدن شود
لغت نامه دهخدا

رساندن

رساندن
رسانیدن، کسی یا چیزی را بجائی یا نزد کسی بردن، فرستادن
رساندن
فرهنگ لغت هوشیار