معنی خماندن تصویر خماندن خماندنخَماندَن خم کردن، خم دادن، کج کردن، برای مثال خماند شما را همان روزگار / نماند خمانیده هم پایدار (فردوسی۱/۱۱۳)خم کردن، خم دادن، کج کردن، برای مِثال خماند شما را همان روزگار / نماند خمانیده هم پایدار (فردوسی۱/۱۱۳) فرهنگ فارسی عمید