جدول جو
جدول جو

معنی رطلی - جستجوی لغت در جدول جو

رطلی
منسوب به رطل، آنکه رطل باده کشد
تصویری از رطلی
تصویر رطلی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رطیل
تصویر رطیل
چرزنخت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رطبی
تصویر رطبی
رطب بی استخوان: خرمای بی هسته خرمای بی خسته خرمای خشک و پست
فرهنگ لغت هوشیار
سخت بیمار، بسیار بیمار، زندانی همیشگی: زندانی که امید رهایی اش نباشد ماله، لور کند تنگ (لور کند مسیل) روغن مالی شده، مذهب
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی مسابقه اتومبیل رانی با مساحت طولانی که در جاده ها و با قوانین مشخص از نظر سرعت و زمان و مسیر مسابقه برگزار می شود، در ورزش هایی مانند بدمینتون و تنیس رد و بدل کردن متوالی توپ بین حریفان تا کسب امتیاز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رحلی
تصویر رحلی
((رِ لَ))
نوعی قطع کتاب یا نشریه برابر با 22 * 25 سانتی متر، بزرگ قطع کتاب در اندازه 34 * 58 سانتی متر، کوچک قطع کتاب در اندازه 16 * 27
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مطلی
تصویر مطلی
روغن مالی شده، مذهب
فرهنگ فارسی معین
عدل، نیم من سنگ مکه و آن دوازده اوقیه است، مقیاس وزن مایعات، برابر دوازده اوقیه یا 48 مثقال، و بمعنای مرد سست و بیحال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رطل
تصویر رطل
واحد وزن مایعات برابر ۱۲ اوقیه یا ۸۴ مثقال. این وزن در جاهای مختلف تفاوت داشته، وزنی که در ایران یک رطل گفته میشده معادل صدمثقال بوده (هر مثقال ۲۴ نخود)، پیمانه، پیالۀ شراب
رطل گران: پیمانۀ بزرگ شراب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طلی
تصویر طلی
کالبد، خواهش نفس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رطل
تصویر رطل
((رَ طْ))
واحدی است برای وزن، در فارسی معنای پیاله شراب می دهد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طلی
تصویر طلی
((طَ))
زر ورق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طلی
تصویر طلی
((طِ))
طلا، زر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طلی
تصویر طلی
طلا، زر، ویژگی زر خالصی که برای زراندود کردن فلزات دیگر کاربرد داشت، برای مثال وجود مردم دانا مثال زرّ طلی ست / که هر کجا که رود قدروقیمتش دانند (سعدی - ۱۲۰)، ضماد، مرهم، اندودن قطران، روغن یا دارو بر بدن
فرهنگ فارسی عمید