رضخ. خبری که بشنوند و باور ندارند آنرا. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، سهمی از غنایم جنگی که طبق مقررات اسلامی به کسانی که در جنگ شرکت کرده اند، دهند. (فرهنگ فارسی معین)
رَضْخ. خبری که بشنوند و باور ندارند آنرا. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، سهمی از غنایم جنگی که طبق مقررات اسلامی به کسانی که در جنگ شرکت کرده اند، دهند. (فرهنگ فارسی معین)
خشنود شدن، رضوان، خورسندی، خشنودی، پذیرش، خوشدلی، از نام های تازی خشنودی خوشدلی، صلاح صوابدید، (تصوف) رفع کراهت و تحمل مرارت احکام قضا و قدر و مقام رضا بعد از مقام توکل است حقیقت رضا تسلیم شدن، سالک است، خشنود راضی. یا رضا بودن، خوشدل بودن، خشنود بودن، راضی بودن، خشنودی خوشدلی
خشنود شدن، رضوان، خورسندی، خشنودی، پذیرش، خوشدلی، از نام های تازی خشنودی خوشدلی، صلاح صوابدید، (تصوف) رفع کراهت و تحمل مرارت احکام قضا و قدر و مقام رضا بعد از مقام توکل است حقیقت رضا تسلیم شدن، سالک است، خشنود راضی. یا رضا بودن، خوشدل بودن، خشنود بودن، راضی بودن، خشنودی خوشدلی