جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با راخ

راخ

راخ
غم، غصه، اندوه، رنج، برای مِثال دو گوشش به خنجر چو سوراخ کرد / دل مرز توران پر از راخ کرد (فردوسی - مجمع الفرس - راخ)، گمان و اندیشه
راخ
فرهنگ فارسی عمید

راخ

راخ
غم و اندوه، (آنندراج) :
دو گوشش بخنجرش سوراخ کرد
دل گرد توران پر از راخ کرد،
فردوسی (شاهنامه بروخیم ج 5 ص 166)،
، ظن و گمان، (شعوری ورق 4 ج 2)، رای و گمان و اندیشه، (فرهنگ ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا