جدول جو
جدول جو

معنی رخشا - جستجوی لغت در جدول جو

رخشا
(دخترانه)
درخشان
تصویری از رخشا
تصویر رخشا
فرهنگ نامهای ایرانی
رخشا
رخشنده درخشنده تابان
تصویری از رخشا
تصویر رخشا
فرهنگ لغت هوشیار
رخشا
رخشان، درخشان، تابان
تصویری از رخشا
تصویر رخشا
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رخشان
تصویر رخشان
(دخترانه)
درخشان، درخشان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رخشاد
تصویر رخشاد
(دخترانه)
خشرو، دارای چهره شاد و گشاده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رخشان
تصویر رخشان
تابان و روشن و درخشان، رخشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رخشان
تصویر رخشان
((رَ))
رخشنده، تابان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رخشان
تصویر رخشان
درخشان، روشن، تابان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درخشا
تصویر درخشا
(دخترانه)
درخشان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خرشا
تصویر خرشا
(دخترانه)
خورشید، آفتاب، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر خراد از سرداران خسروپرویز پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از راشا
تصویر راشا
(پسرانه)
راه عبور
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از روشا
تصویر روشا
(دخترانه)
روشن
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رخنا
تصویر رخنا
(دخترانه)
زیبارو
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اخشا
تصویر اخشا
ترساندن، ترسانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بخشا
تصویر بخشا
بخشاینده وبخشش کننده، عطا کننده وانعام دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رقشا
تصویر رقشا
مار پیسه، بانگ شتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرشا
تصویر خرشا
پوست مار، تهی، گرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخشا
تصویر تخشا
سعی کننده و کوشنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بخشا
تصویر بخشا
بخشودن، بخشاینده، بخشنده، عطا کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخشا
تصویر تخشا
کوشنده، کوشا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رشا
تصویر رشا
(دخترانه و پسرانه)
آهوبره
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رخش
تصویر رخش
اسب رستم است، هراسب خوب و تندرو را گویند و بمعنای قوس و قزح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رخا
تصویر رخا
سست و نرم گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
ریسمان، رشته رشته های گیاهی، ریسمان دول ریسمان رسن (مطلقا)، ریسمان دلو (خصوصا)، رشته مانندی نهال کدو و خیار و مانند آنها را که بدان بر درختی بر آید جمع ارشیه، ریسمان رسن (مطلقا)، رشته مانندی نهال کدو و خیار و مانند آنها را که بدان بر درختی بر آید جمع ارشیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشا
تصویر خشا
کشت تباه زمین گل، سنگناک، کبت خانه (کبت هم آوای برف زنبور) کندو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رخا
تصویر رخا
وسعت عیش، فراخی روزی، فراوانی رزق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رخش
تصویر رخش
اسب، به ویژه اسب اصیل، در اصل نام اسب رستم بوده است
سرخ و سفید به هم آمیخته، آنچه به رنگ سرخ و سفید یا دارای خال های سرخ باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رشا
تصویر رشا
ریسمان، رشتۀ بلند کلفتی که از پشم یا پنبه تابیده باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رخش
تصویر رخش
اسب، نام اسب رستم دستان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رخش
تصویر رخش
((رَ خْ))
روشنایی، پرتو، صاعقه، برق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رخش
تصویر رخش
رنگ سرخ و سفید درهم آمیخته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رخشاره
تصویر رخشاره
فیلم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رخشارگیری خام
تصویر رخشارگیری خام
فیلمبرداری بدون صدا برداری توام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درخشان
تصویر درخشان
براق، نورانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از درخشان
تصویر درخشان
تابان، روشنی دهنده، لرزان و تابان، فروزان، ساطع
فرهنگ لغت هوشیار