جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با درخشا

درخشان

درخشان
درخشنده، روشنی دهنده، روشن، تابان، رخشان، درخور توجه، شاخص، بن مضارعِ درخشاندن
درخشان
فرهنگ فارسی عمید

درخشان

درخشان
Bright, Brilliant, Dazzling, Gleaming, Glistening, Glittering, Glossy, Glowing, Incandescent, Lucent, Luminous, Lustrous, Lustrously, Radiant, Scintillating, Shimmering, Shining, Shiny, Sparking, Sparkly, Twinkling, Twinkly
درخشان
دیکشنری فارسی به انگلیسی