جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با بخشا

بخشا

بخشا
بخشاینده و بخشش کننده. (فرهنگ رشیدی). بخشش کننده. (آنندراج). دهنده و عطاکننده و انعام دهنده، مانند پادشاه مملکت بخشا. (ناظم الاطباء) :
نسبت فضل از دل رخشان او گیرد سپهر
نسخت جود از کف بخشای او گیرد سحاب.
ادیب صابر.
- جرم بخشا، بخشندۀ جرم:
که دردمندنوازی و جرم بخشایی.
سعدی.
- راحت بخشا، راحت بخش. (از یادداشت مؤلف).
- روح بخشا، روح بخش. (از یادداشت مؤلف).
- گنه بخشا، گنه بخش. (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

بخلا

بخلا
زفتی سخن ها هر چه گفتی راست گفتی - نکردی بامن اندر مهر زفتی تنگ چشمی سیمتاخ خسی، جمع بخیل، زفتان (در پارسی رو در روی زفت رادیابه تازی کریم است: کجا نه زفت خواهد بود نه راد - همان بهتر که باشی راد و دلشاد جمع بخیل گرسنه چشمان تنگ چشمان، جمع بخیل گرسنه چشمان تنگ چشمان
فرهنگ لغت هوشیار