- ربیده
- خاشکدان (صندوق دخل صندوق نگاهداری رسیدها و چک ها)
معنی ربیده - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
واصله
اسم بریدن، قطع کرده، جدا شده، شکافته شده، زخم شده، مجروح، ختنه شده، مختون، جمع بریدگان
دیده بان، طلایه
فربهی، تن آسانی، فراخزیستی، تری نمناکی
مونث ربیک خرمانک، مسکه چربی شیر که از آن جدا نشود
سنگ زور آزمای
ستور بسته
لهجه در ربودن و گرفتن و تاراج کردن
باز دارنده، فریب
پرستار کودک، دایه
چیزی را با تردستی برداشته و چابکی در برده، دزدیده تاراج شده، مجذوب
فرنی از خوردنی ها، سر شیر
آمده، وارده
شاخه خوابانده
جاروب شده روفته
بالش کوچکی که خمیر نان را بر بالای آن گستراند و بر تنور بندند
ترسیده و گریخته، احتراز کرده بسبب نفرت و کراهت
همیشه بهار از گیاهان، ویژه نامی در تازی همیشه بهار
نجات یافته خلاص شده
جداشده، زخم شده، شکافته شده
رهاشده، آزاد شده، نجات یافته
چیزی یا کسی که دریده شده، دربرده
مونث عبید نامی برای زنان
نادرست نویسی غبیده کبیتا خوردنی که از مغز بادام و آرد و شکر سازند
آردی که گندم برنج نخود یا جو آنرا بریان کرده باشند
لبیده در فارسی: گل ماهور از گیاهان یکی از گونه ها گل ماهور است گل ماهور
یک دانه حنظل