معنی بریده بریده ((بُ دِ)) قطع کرده، جدا شده، شکافته شده، زخم شده، ختنه شده، خسته و ناتوان شده قطع کرده، جدا شده، شکافته شده، زخم شده، ختنه شده، خسته و ناتوان شده تصویر بریده فرهنگ فارسی معین