- راکن
- کسیکه که میل می کند و تیکه مینماید
معنی راکن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پراکندن، پریشان کردن، منتشر کردن، متفرق ساختن، پاشیدن، پراگندن
زمینی که بصدمه سیل کنده شده باشد و جابجا آب در آن ایستاده باشد، جوی تازه احداث شده که در آن آب روان کرده باشد، کاریز آب، چیزی که به سبب طول از هم فرو ریخته و پوسیده باشد
((~. کَ))
فرهنگ فارسی معین
زمینی که سیل آن را کنده و گود کرده باشد، جوی آب که تازه احداث شده باشد، کاریز آب، فراکن، فرغن، فرکن
باشنده
سرخ وزرد، نجوان (زعفران) کرکم (- زعفران)
پایبند خوگرفته به جایی
فرانسوی آبکند فرکند
خم شونده، رکوع کننده
دواننده اسوار اسپدوان
ثابت و بر جای از هر چیزی، ایستاده مقابل جاری
افرازی است که در بازی تنیس بدست میگیرد و توپ را با آن میزنند
سوار بر اسب یا شتر
رهن کننده
آرمنده و ثابت، برجای و برقرار
پارسی تازی گشته راسن سوسن کوهی سوسن کوهی، زنجبیل شامی قسط شاهی غرسا
غیور، با غیرت
بی حرکت، ایستاده، متوقف
آرام و ثابت و بی حرکت، هر چیز به جا مانده و ایستاده در یک جا مانند آب ایستاده که جاری و روان نباشد
سوار، سوار بر اسب یا شتر
بی حرکت، بی صدا، آرمیده، آرام، باشنده و جای گرفته در خانه یا مقامی، در علوم ادبی ویژگی حرف غیرمتحرک
وسیله ای که در بازی تنیس و پینگ پونگ به دست می گیرند و با آن به توپ ضربه می زنند
نوعی موشک
نوعی موشک
رشکین، باغیرت، غیور، دارای رشک و حسد، حسود
رکوع کننده، خم شونده، سرفرودآورنده، فروتنی کننده
گیاهی خودرو با برگ های پهن، گل های کبودرنگ و دانه های ریز که در گذشته مصرف دارویی داشته، سوسن کوهی، زنجبیل شامی
وا کننده باز کننده. یا در واکن. ابزاری که در قوطی و بطری و مانند آنرا باز کند. یا در بطری واکن
((کِ))
فرهنگ فارسی معین
ابزاری به شکل یک صفحه توری گرد مسطح دارای دسته بلند که در بازی تنیس مورد استفاده قرار می گیرد، موشک
رهن دهنده